Saturday, September 19, 2009

جمله‌های قصار: برای سیگاری شدن و ترک سیگار چه کار کنیم؟

توضیح: من پنجشنبه شب توی یک پارتی شلوغ بودم که هیچ‌کسی تویش سیگار نکشید و همه گی بودند و متعجب شدم. ضمنا توی آن پارتی یک عدد پسر اعلام کرد که قصد دارد یک وب‌لاگ بزند و پوز من را بخواباند و گفت قصد دارد من را زجرکش کند، ولی قبل از مرگ من پسورد وب‌لاگم را می‌گیرد و به جایم می‌نویسد. من از الان اعلام می‌کنم اگر هر دو سه پست یک‌ بار حرف از رهام نزدم یعنی یک نفر من را کشته است و اینجا تقلبی شده است
اسکار وایلد، گی فقید: ترک سیگار کار واقعا راحتی است، من بارها این را امتحان کرده‌ام
رهام: برای سیگاری شدن یک دوست پسر پیدا کنید که سیگار بهمن کوچولو مثل هوا نفس بکشد و یک موقعی سیگاری شده‌اید. ترک سیگار یعنی چی؟ حتا خواهرم رها هم اجازه می‌دهد من سیگار بکشم با دوست پسرم یا به یاد دوست پسرم
رامتین: دوست دختر سیگاری بای‌سکشوال پیدا کنید و با هم به پارک بروید و بلندبلند بخندید و سیگاری شده‌اید. این مال چهار سال پیش است، زمان می‌گذرد و یادتان بیاورید که گی هستید و ترک سیگار می‌کنید. بعد به پارتی گی بروید و مست کنید و طبیعتا سیگاری هستید. بعد که هوشیار شدید و روز شد یادتان می‌آید دختر هستید و ترک سیگار می‌کنید. توی منطق به این می‌گویند دور باطل، ولی شما جدی نگیرید
همزاد: به پارتی بروید و مست کنید و سیگار بکشید. بگذارید همه وقتی بفهمند واقعا مست شده‌اید که سیگارتان را روشن کرده‌اید. بعد انتظار هر کاری را از شما دارند. فردا صبح سردرد هستید و معده‌سوز هستید و دو عدد قرص از توی یخچال برمی‌دارید و خوب می‌شوید. خوب که شدید اصلا یادتان نیست سیگاری بوده‌اید،‌ همه‌ی عکس‌ها و فیلم‌ها را تکذیب کنید، نیازی به ترک سیگار نیست
شروین: قبل از تولد سیگاری بوده‌اید. این جزو ذات طبیعی شماست. اصلا مساله‌ی ترک سیگار را داخل فکرهای روزانه‌ی خود نکنید، وقت تلف کردن است

باربد: آدمی که شش روز هفته ساعت هفت صبح می‌رود سر کار و ده شب برگشته خانه و وقت سکس هم ندارد، مگر می‌شود سیگاری نباشد؟ سیگار جزو زندگی اداری است، آن را باور کنید
خشایار: حتا مولوی هم سیگاری بود. حتا حافظ هم سیگاری بود. حتا من هم سیگاری بودم
امیدرضا: سیگار تنها تفریحی است که هنوز آن را بر خودم حرام نکرده‌ام
ماهی: می‌دانم از سیگار کشیدن‌های من متنفری و من باید بروم توی بالکن سیگارم را بکشم و بعد دهنم بد بو باشد و تو فرنچ کیس بخواهی. ولی لعنتی‌ها نمی‌گذارند یک نفس راحت بکشم. تو را هم که باید یک جوری تحمل کرد، به زور سیگار،‌ به زور الکل
ساقی: سیگار کشیدن زمانی است که می‌توانم از کامپیوتر و نوشتن و خواندن دور شوم و به چیزی فکر نکنم. ترک سیگار؟ لطفا مثل مدیرمسوول روزنامه‌ی شرق توی دادگاه حرف نزن حالم بد می‌شود
کیا: قرار است پایم به تهران و چیزهای دیگر و جام‌جم باز شود و سیگاری بوده باشم
این داستان همین‌جوری ادامه دارد، حتا اگر سیگار را چون بدمن‌های فیلم وارد کشور می‌کنند، تحریم هم شده باشد
...

2 comments:

  1. Anonymous1:47 AM

    برای سیگاری شدن لازمه یه بار فیلم جان کنستانتین را ببینید. بعد از بیست سال و روزی سی نخ سیگار کشیدن شیطونه اومد و هرچی قیر تو ریه هاش بود درآورد. برای ترک سیگار هنوز زوده، عجله نکنید.

    ReplyDelete
  2. الان وقت سیگارم شده بعدش کامنت میزارم... من ترو تحدید به مرگ نکردمو بهت قولش رو دادم !

    ReplyDelete