Sunday, June 22, 2014

پادشاه

در تنهایی تا پنجره چند کوچک فاصله است در تجسم انگشت‌هایت
بسته شده به نوازش‌مان در این تیک‌تاک‌های کوچولو
بسته شده به من در این تاب‌بازی بی‌پایان روبه‌روی منظره شهرها، خانه‌ها، ساعت‌ها،
در تنهایی شیرجه می‌زنی از سر دره به پایین
شیرجه می‌زنی از سر دره به پایین
شیرجه می‌زنی از این‌سو به آن‌سو می‌غلتی در این بی‌پایانی مسیر

فراموش نکردم که آغوش‌ات به پنهای عرض و طول تهرانِ ما بود
فراموش نکردم نفس‌هایت نقش زندگی در آرامش خواب‌هایمان بود
فراموش نکردم گذشته چه بود

وقتی در اینجا از این قفس طلایی به درون آن یکی قفس می‌روم
امیدوار می‌مانم فقط به رویایی در نیمه‌های شب   از تو با من       درست در همین‌ نقطه

وقتی در سرزمینم پادشاه درگذشت و
کسی فریاد نکشید شاه مرد زنده‌باد شاه!

در سرزمینم نغمه‌ پرنده‌هایمان خفه شد
تقلای وجودمان خفه شد
فقط چند الله‌اکبر مسخره باقی ماند بر پنجره‌هایی بسته
وقتی حرکت‌شان فقط نوازش نوک انگشت‌ها شده بود رودرروی مانیتور
بر صفحه‌ای دیگر بغلتند امیدوار باشند آرزوهایشان باز می‌گردد
گذشته عوض می‌شود
شاید اتفاقی بیافتد.

فقط چند الله‌اکبر مسخره باقی ماند برای آنکه صبر کرد و به میانه تاریکی کشانده شد
برای آنکه رفت تا در تنهایی‌هایش حبس شود

پادشاهم، فراموش نکردم بر آستانه‌ام می‌آمدی
چشم‌هایم را می‌بستی
سر بر شانه‌ام می‌گذاشتی در سکوت
حرف‌هایت
حرف‌هایمان را می‌زدی

می‌گفتی و می‌گفتی و

آنچه بود را دیوار بر دیوار خراب کردند
من بودم           از دره بر کوه رها شدم
تو بودی           در شعله‌های آتش غلتیدی

در گناهانشان که بر ما تمامی نمی‌گرفت.

تمامی نگرفت
حالا در این قفس طلایی
نشسته‌ام روبه‌روی پنجره در این تنهایی
فاصله کوه‌ها را می‌سنجم

تا باز به تو برسم.

Friday, June 06, 2014

نگرانی‌های حکومتی نسبت به عرفی‌سازی همجنس‌خواهی


این مقاله را در صفحه دگرباش وب‌سایت رادیو زمانه بخوانید. نسخه‌ای که در اینجا می‌بینید، نسخه ویرایش نشده مقاله قبل از انتشار در سایت زمانه است


صرفِ همجنس‌گرا ستیزی؟
رهبر ایران علی خامنه‌ای در آخرین دیدار خود با اعضای مجلس خبرگان رهبری می‌گوید: «شکست در عرصه اخلاقی و پایمال شدن انسانیت و پدیدار شدن هویت اصلی تمدنِ غربی مبتنی بر اومانیسم را یکی دیگر از نشانه های برهم خوردن آرامش ظاهری جبهه استکبار است. قتل و غارت و خشونت، فساد و شهوت‌رانی‌های مسخ کننده همچون ترویج ازدواج همجنس گرایان، حمایت صریح از تروریسم خشن و وحشی در منطقه و اهانت آشکار به مقدسات و بزرگان دین، نمونه‌های عینی از شکست تمدن غرب در مسائل اخلاقی است.»[1]
این شروعی است بر موج جدید همجنس‌گرا ستیزی مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران که در هفته‌های اخیر، در رسانه‌های مختلف وابسته به خود، به حداکثر شکل ممکن موجود است، همه جا هم نامی از غرب برده می‌شود. از امامان جمعه شهرهای مختلف بگیرید تا رئیس قوه قضائیه، آیت‌الله آملی لاریجانی که می‌گوید: «غربی‌ها با تولید فیلم‌های مستهجن و مبتذل و پخش و ترویج آن از طریق ماهواره‌های فارسی زبان درصدد ضربه زدن به بنیان‌های خانوادگی هستند و بر اساس گزارش های رسیده آنان در چنین شبکه‌هایی، حتی در پی ترویج هم‌جنس‌گرایی و طبیعی جلوه دادن آن هستند و متأسفانه چنین حرف‌هایی را به عنوان حرف‌هایی علمی مطرح می‌کنند که انسان را واقعاً متاسف می‌کند.»[2]
بتدریج چهره‌های نظامی هم وارد معرکه این موج همجنس‌گرا ستیز می‌شوند. سردار نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین می‌گوید: «آنها در حالی برای ما شرط می‌گذارند که باید همجنس‌بازی را آزاد کنید که حتی اگر حیوانات را هم رها کنید، همجنس‌بازی نمی‌کنند.»[3] در فاصله‌ای نزدیک به او، سرلشکر فیروزآبادی قطعنامه اخیر اروپا را «قطعنامه‌ای سراسر مغایر حقوق بشر» می‌خواند و می‌گوید: «بخش آخر این بیانیه نشان می‌دهد که اروپا همه امیدش به عمل شنیع همجنس‌بازان ختم می‌شود! که ضد حقوق طبیعی انسان‌ها و مغایر آموزه‌های پیامبران بزرگ الهی و دین مقدس اسلام است.»[4]
درحقیقت، فشارها بر ایران بالا گرفته است در موضوع حقوق بشر و ایران می‌داند در آینده‌ای نزدیک، بعد از چالش هسته‌ای خود (اگر بتواند در این موضوع به موفقیتی دست پیدا کند) مجبور است با موضوع حقوق بشر روبه‌رو شود که از اعدام‌ها و وضعیت‌ زندان‌های ایران گرفته تا آزادی بیان و حق آزادی تجمع را مطرح می‌کند، برابر قوانین بین‌المللی که ایران آن‌ها را تصویب و اجرای آن‌ها را تضمین کرده است. یکی از مباحثی که در این قوانین مطرح شده است، برابری انسان‌هاست بدون توجه به جنسیت آنان یا بیان جنسیتی آنان.[5]
نگرانی‌های مقامات ایرانی از اجبار به قبول تغییرات گسترده اجتماعی آن‌چنان بالاست که آیت‌الله دری نجف‌آبادی را وادار می‌سازد بگوید «استانداردهای اتحادیه اروپا تروریسم و همجنس‌بازان است.»[6] هرچند پیش از آنکه حملات جدید و گسترده همجنسگرا ستیز مقامات ارشد ایران علیه همجنس‌گرایی و برابری ذاتی انسان‌ها، شروع شود، فعالیت‌های دیگری شروع شده بود تا با عنوان «عرفی‌سازی همجنس‌گرایی» یورشی همجنس‌گرا ستیز را شروع کنند، یورشی که در ظاهری علمی و با کمک فلسفه و نظریه منسوخ غربی، به غرب یورش برد که این حرف شماست علیه همجنس‌گرایان و برابر همین حرف، شما جایگاهی ندارید از برابری ذاتی این بخش از جامعه با دیگر بخش‌های جامعه بگویید.

به سبک و سیاقِ «مهرنامه»
پایگاه «مهرنامه»، پایگاهی است اینترنتی برای زنان و خانواده. از جمله فعالیت‌های اخیر این پایگاه، انتشار پرونده‌ای است با نام‌ »عرفی‌سازی همجنسگرایی»[7]. پرونده‌ای در سایتی که فیلتر نیست و فیلتر نخواهد بود و در سایتی که در کنار آیکون‌های اصلی آن مانندِ نسخه موبایل، آرشیو و پیوندها، آیکون «اوقاع شرعی» را قرار داده‌اند. آن هم در کشوری که هرگونه اشاره به همجنسگرایی، نه تنها باعث سانسور گسترده حکومتی می‌شود، بلکه ممکن است باعث تعطیلی موسسه‌ای شود که بحث آن را مطرح کرده است[8]. در این فضا، باعث خشنودی است که موسسه‌ای ظاهراً مستقل، می‌تواند بحث همجنسگرایی را مطرح کند.
هفده مقاله در این پرونده منتشر شده‌اند. نویسندگان مقالات، تمرکز خود را در کنار موضوع همجنسگرایی، به موضوع زنان همجنسگرا و تراجنسی و حقوق آنان اختصاص داده‌اند. در کنار آن مباحثی در مورد رسانه‌ها، حقوق، علم، مدرنیسم و سازمان‌ها و چهره‌های مختلف در سوژه همجنسگرایی مطرح شده است.
این پایگاه در بخش معرفی وب‌سایت، اصلی‌ترین هدف خود را چنین عنوان می‌کند: «این مجموعه تلاش می‌کند با فاصله گرفتن و نقد سنت‌های غلطی که بعضاً به نام اسلام بازتولید می‌شود و رویکردهای جدیدی که بر بستر مدرنیته روییده و ریشه در اندیشه‌های غیرالهی دارند، کلیه مباحث مرتبط با زنان و خانواده را تا حد توان پوشش دهد و در این راه، ضمن اصل قرار دادن اسلام ناب محمدی، از تجربه کلیه طیف‌ها و گروه‌های حامی حقوق زنان و دغدغه‌مندان حیات و هویت خانواده در ایران و جهان بهره ببرد.»[9]
مقاله‌ای در میان مقالات پرونده، نقش معرفی یا مقدمه یا توضیح را بازی نمی‌کند اما پاراگراف‌های آغازین هر متن، در نقش مقدمه‌ای کوتاه ظاهر می‌شوند برای نویسنده آن مطلب. مثلاً سوسن تاری در مقاله «چرا از همجنس‌گرایی حمایت می‌شود؟»[10] چنین نوشتار خود را شروع می‌کند:
«حامیان همجنس‌گرایی لزوماً از یک طیف مشخص نیستند و همگان را نمی‌توان در جرگه مرتکبین همجنس‌بازی درنظر گرفت. درحالیکه اصالتاً حمایت از این رویکرد، نظیر هر پدیده اجتماعی دیگر، با عادی‌سازی و مشروعیت بخشیدن به این رویکرد می‌تواند برای قرن‌ها دایره روابط بشری، تولید نسل، میزان اعتماد و آرامش اجتماعی را به صورت جدی تحت‌تاثیر قرار دهد.»

دفاع از ردِ همجنسگرایی
صحبت ظاهراً از بحث علمی است، یعنی جایگاهی که وب‌سایت «مهرنامه» برای خود قائل شده است و هم‌زمان این ذهنیت را در خواننده خلق می‌کند که با بحثی بی‌طرفانه روبه‌رو خواهد شد، چون بحث علمی است. در عمل، پژوهشگر، تماشا می‌کند پدیده‌های اجتماعی یا علمی روبه‌روی او، چه نتایجی را برایش به همراه می‌آورند و بر اساس آن‌ها و با توجه به توانایی‌های علمی خود، دست به تحلیل و نتیجه‌گیری می‌زند.
هرچند در خوانش مقالات منتشر شده در سایت، از همان ابتدا بدبینی را در ابتدایی‌ترین پاراگراف‌های هر متن شاهد خواهید بود. به عنوان مثال، مهدیار صبوری در ابتدای مقاله خود می‌نویسد: «حمایت از حقوق همجنس‌گرایان و تلاش جهت مشروعیت‌بخشی به چنین روابطی از جمله موضوعاتی است که در عرصه نهادهای بین‌المللی طی چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته و بدیهی است که واکنش اعضای جامعه بین‌المللی به این موضوع یکسان نبوده و بسیاری از دولت‌ها و بازیگران بین‌المللی به مخالفت شدید با طرح آن پرداخته‌اند. دولت‌های اسلامنی نیز در خیل معترضان در اعلام مواضع رسمی خود، این اعتراض را ابراز نموده‌اند.»[11]
جنبش دفاع از حقوق همجنسگرایان، راهی طولانی در کشورهای غربی طی کرد تا به این نقطه برسد تا قوانینِ بین‌المللی و سازمان‌هایی جهان‌شمول مانند سازمان ملل متحد را به پذیرش خود وادار کند. حتی راهی طولانی‌تر طی کرد تا به این نقطه برسد که نحوه رفتار با همجنسگرایان[12] یک کشور، تبدیل به سنجشی برای درک وضعیت حقوق بشر و اجرای قوانین بین‌المللی، در یک کشور شده باشد.
ایران نیز مانند دیگر کشورهای جهان، توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد[13]، گزارشگر ویژه در موضوع حقوق بشر ایران دکتر احمد شهید[14] و دیگر سازوکارهای سازمان ملل متحد، مکرر در موضوع وضعیت دگرباشان جنسی خود، مورد سنجش و بررسی قرار می‌گیرد و سوال‌هایی جدی روبه‌روی حکومت این سرزمین قرار گرفته است که دیر یا زود، باید پاسخگوی آن‌ها باشد.[15]
بحث‌هایی که در زمینه حقوق و هویت جنسی در جهان امروز مطرح می‌شود را هیچ‌گاه حکومت ایران به عنوان یک فرصت برای تعدیل مواضع حقوق بشری خود درنظر نگرفته است، بلکه آن‌ها را به دیده شک نگاه می‌کند. یعنی برای هرکدام از سوال‌ها و ایرادها، قیدهایی مطرح می‌کند و در نتیجه آنان را ناقص و مخالف با روح قوانین داخلی، مذهب حاکم بر کشور و عرف جامعه می‌شناسد.
برای نمونه در بحث اصول یوگیاکارتا[16] «منشوری که برای گرایش جنسی و هویت جنسی شکل گرفت»، ایران آن را قبول نکرد و ایرادهایی را به این بیانیه وارد دانست. یا در مباحث مربوط به حقوق بشر، حکومت حاکم سعی می‌کند از نام «حقوق بشر اسلامی» استفاده کند و به این شکل با وجود قبول قوانین بین‌المللی و تصویب و امضای آنان، از اجرایشان سرباز زند.
یعنی حکومت سعی می‌کند سوال‌های مربوط به این مباحث را از منظر فلسفی و منطقی رد کند، یعنی این دسته سوال‌ها و ایرادهای وارد بر خود را از چهارچوب مشخص حقوق به دنیای بی‌مرز بحث‌ها و جدل‌های ذهنی بکشاند. این راهی است موثر و ظریف در مردود شمردن چنین سوال‌هایی؛ به این شکل، درمجادله‌ای که بین مفهوم و منطوق[17] (اصطلاح حقوقی است) خلق می‌شود، اصل مبحث به‌دست فراموشی سپرده می‌شود و درنهایت ذهن مخاطب را خسته باقی می‌گذارد. این تقریباً سیاست «پاسخِ بی‌پاسخی» است که حکومت ایران مکرر آن را در عمل اجرا کرده است و همچنان بر اجرای آن، مُصّر است.
هم‌زمان این تلاش‌های حکومتی برای تغییر پاسخگویی به سوال‌های مرتبط به حقوق بشر در موضوع کشور ایران، هم‌اکنون بستر فکری و اجتماعی طبقه متوسط در داخل ایران تلاش می‌کند که هم‌گام با تحولات جهانی موضعی متناسب با شکل زندگی انسان در قرن بیست و‌‌ یک بیابد. این بستر تلاش می‌کند تا پاسخگوی ذهن کنکاشگر ایرانی باشد اما آیا درحقیقت همیشه اطلاعات به‌شکلی کافی، علمی و بی‌طرف در مقابل چشمان این ذهن کنکاشگر قرار می‌گیرد؟

شباهت‌ها به نگاهِ حکومتی
نگاه سایت «مهرنامه» به موضوع «عرفی‌سازی همجنس‌گرایی»، شباهت‌هایی پایه‌ای با نگاه دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، محمد جواد لاریجانی دارد که در پاسخ شفاهی خود در مقر سازمان ملل به گزارش احمد شهید[18]، ابتدا دست بر این گذاشت که کشورهای غربی تا همین چند دهه پیش، همجنسگرایی را ممنوع می‌دانستند و بیماری.
سپس نگاه داخلی حکومت ایران به موضوع همجنسگرایی را مطرح ساخت که «در کشور ما همجنسگرایی یک مرض و کاری نادرست و قابل پیگرد است»، سپس بحثی فلسفی در موضوع «حق حیات» با توجه به نظرات ارسطو مطرح ساخت و سپس سوال خود را پرسید:
«اگر مقصود این باشد که افراد زنده حق داشته باشند کارهایی را انجام دهند ولو کار بد، این معنایش بحث این است که شهروندان حقی برای انجام کار خلاف دارند یا نه؟ این یک بحث نظری است و هیچ ربطی به اسناد سازمان ملل ندارد و این اسناد ضعیف‌تر از پرداختن به این مسائل فلسفی هستنند.» درنهایت او وضعیت حقوق بشر حاکم در کشورهای غربی، مخصوصاً در بریتانیا و امریکا را مطرح ساخت و این وضعیت را محکوم کرد.
سایت «مهرنامه» تلاش می‌کند تا با عینیت بخشیدن تئوریک به مباحث حکومتی یا شرعی جمهوری اسلامی ایران، در عین حال از وضعیت حاکم بر کشور دفاع کند و از سویی دیگر، به غرب اعتراض کند در وضعیت حقوق بشر، مخصوصاً وضعیت حقوق بشر زنان لزبین و زنان تراجنسی در این کشورها. در مقالات این سایت، حتی بعضاً تمایزی بر کلمه «همجنسگرا» که معنایی مثبت در فرهنگ علوم اجتماعی دارد و «همجنسباز» که معنایی منفی دارد، قائل نمی‌شوند.
مثلاً رضوانه سهیلی در مقاله «مخالفین همجنس‌گرایی را بشناسیم»[19] می‌نویسد: «اخیراً پدیده‌ای به نام "یارگیری برای همجنس‌بازی" مطرح شده که در آن همجنس‌بازان در قالب فرزندخواندگی کودکانی را که به فرزندخواندگی پذیرفته‌اند به رفتارهای همجنس‌گرایانه تشویق می‌کنند. این گروه شعاری را هم برای خودشان دارند که در آن می‌گویند: "از آنجایی که همجنس‌بازان نمی‌توانند تولیدمثل کنند پس باید یارگیری کنند."»

همجنسگراستیزی در قالبِ جنگِ نرم
نزدیک به یک هزار سال پیش بود که ذهن ایرانی تلاش می‌کرد تا همراه با فقه شیعه، در کشف مقتضیات زمانه و جواب به آن‌ها تلاش کند. برای مثال هنوز در فقه شیعه بعد از تعریف مرد و زن زیر سایه قواعد فقهی و حقوقی، از مبحثی به نام «خنثی» یاد می‌شود. در قوانین امروز ایران، مباحثی مانند سهم‌الارث این افراد، بر اساس همین مباحث حقوقی، مشخص و معین شده است[20]. همین احکام دست دست رهبر سابق ایران را باز گذاشتند تا زودتر از بسیاری کشورهای غربی، حقوق مشخصی در اختیار تراجنسی‌های ایران قرار دهد و اجازه شرعی و قانونی تغییر جنسیت در ایران را فراهم آورد[21].
در ایران نیز مانند دیگر بخش‌های جهان، عده‌ای در جایگاه قدرت فکر می‌کنند مسائلی مانند موضوع همجنسگرایان و دگرباشان جنسی، پدیده‌ای است نو و عاری از ریشه‌های تاریخی. آن‌ها فکر می‌کنند که این موضوع را غربی‌ها خلق کرده‌اند. در حالی که احترام به حقوق اقلیت‌ها و تفاوت‌ها در عصر حاضر، زیر سایه بلوغ فکری امروز بشر جای گرفته است که این به معنای پدیده‌ای نوظهور نیست و نخواهد بود.
شاید حکومت ایران سعی کند پتانسیل فکری جامعه ایرانی را دستِ کم بگیرد. هرچند مردم کشور درنهایت راه خود برای تفکر و تصمیم‌گیری در زمینه حقوق دگرباشان جنسی را نیز بازخواهند کرد و حکومت را به دنبال خود خواهد کشاند. همان‌طور که یک زن تراجنسی ایرانی، مریم خاتون ملک‌آرا[22]، توانست نظر خمینی را نسبت به موضوع تغییر جنسیت، موافق کند و این کار را با تکیه به احکام فقهای قبل انجام داد، درحالی که اهل سنت هنوز در پاسخ به این سوال مانده‌اند و این کار خمینی را تغییر در آفرینش خداوندی محسوب می‌کنند[23].

درب‌های بسته برای همجنس‌گرایی
ایران هم‌اکنون فضایی بسته برای دگرباشان جنسی خود دارد. همان‌طور که محمد جواد لاریجانی در سازمان ملل متحد سال گذشته گفت: «در کشور ما همجنسگرایی... قابل پیگرد قانونی است.» همان‌طور که او به‌جای پاسخ به سوالات روشن دکتر احمد شهید در موضوع دگرباشان جنسی ایران، بحث را به فلسفه و ارسطو کشاند، سایت «مهرخانه» نیز تلاش می‌کند در پرونده خود، بحث همجنسگرایی را به جهان بی‌پایان و بی‌مرزِ بحث‌ها و جدل‌های اجتماعی و علمی بکشاند.
این سایت تلاش می‌کند تا هم‌زمان، هم توجیه دست حکومت ایران بدهد برای عملکرد زیر سوال خود در وضعیت حقوق این افراد جامعه، هم هم‌زمان به دنیای غرب یورش ببرد که شما ساختار خانواده را نابود ساخته‌اید و وضعیت اجتماعی خوبی ندارید. شما سعی می‌کنید تحمیل کنید قوانین خود را به کشورهای دیگر و ما هم مانند کشورهای دیگر، این قوانین را قبول نمی‌کنیم. در عمل ولی نزدیک به یک سوم کشورهای جهان (76 کشور)، مجازات برای موضوع همجنسگرایی دارند و تنها در 5 کشور جهان، برای همجنسگرایی، مجازات اعدام صادر و اجرا می‌شود که ایران، یکی از آن کشورهاست و چهار کشور دیگر نیز موریتانی، عربستان سعودی، سودان و یمن هستند.
نویسندگان سایت، می‌دانند در حریم زبان فارسی قرار دارند و در این حریم، با توجه به سانسور گسترده حاکم بر اینترنت در داخل کشور، امکان پاسخ‌گویی دقیق به حرف‌هایشان وجود ندارد. مگر نه در یک فضای علمی جدی در زبان‌های دیگر مانند زبان انگلیسی، لحظه‌ای برای پاسخ گفتن به دلایل مطرح شده در سایت برای ردِ همجنسگرایی، مکث نمی‌شد.
سایت تلاش می‌کند تا بگوید وضعیت حقوق بشر در غرب بحرانی است، همچنین تلاش می‌کند القا کند وضعیت اخلاق در کشورهایی که همجنسگرایی را مجوز قانونی داده‌اند، به یغما رفته است، چون این امر، برابر طبیعیت انسانی نیست. آن‌ها همچنین به نقل‌قول‌هایی از محقق‌های غربی، استناد می‌کنند. هرچند در جهان غرب، وقتی به اندیشه مطرح شده در قالب مقاله‌های سایت نگاه شود، بلافاصله رد پای اندیشه‌ای منسوخ مشخص می‌شود که ریشه‌هایش به قرن نوزدهم اروپا بازمی‌گردد. یعنی به زمانی که تازه جنبش حقوق همجنسگرایان، بعد از زندانی شدن اسکار وایلد به‌خاطر آمیزش رضایت‌مندانه با همجنس خود، شروع شد[24].
در آن زمان، نگاه حاکم بر جامعه چنین بود که باید بررسی پلیس معین باشد و انسان متفاوت از لحاظ هویت یا گرایش جنسی شناسایی شود و نگذاریم آلودگی‌های او، به بقیه جامعه سرایت کند. این دیدگاه هنوز اثرات خود را بر چهره‌هایی معاصر دارد و سایت، به این نام‌هاست که تکیه می‌کند برای طرح مساله‌های موردنظر خود. یعنی می‌گوید، این حرفِ خود شماست و همراه است با آنچه ما می‌گوئیم و می‌خواهیم و در عمل اجرا هم می‌کنیم. هرچند نویسندگان مقاله در عمل نمی‌پرسند آیا مثال‌های قید شده در مواجه با خواننده‌ای که آگاه باشد به شرایط امروز علم، چه می‌کند؟
قطعاً خواننده‌ای که ناشناس باشد به جهان امروز و مباحث مطرح شده در مساله‌های مرتبط به همجنسگرایی و عرفی‌سازی آن در جامعه، پرونده موجود در سایت را تحسین می‌کند که حرف می‌زند از جهان غرب ولی همگام است با اندیشه‌های مطرح شده در اسلام و اجرا شده در کشوری مانند ایران. هرچند نگاه خواننده آشنا با چنین موضوعی، آشفتگی است از مباحث مطرح شده که درست چیده نشده‌اند و اجرای علمی ندارند بر خود.

در نگاهِ امروز
سال‌هاست کلیسای کاتولیک مانعی است گسترده بر بسیاری از وجه‌های زندگی مدرن. این کلیسا، رودرروی سازمانی مانند سازمان بهداشت جهانی قرار می‌گیرد و «کاندوم» را منع می‌سازد چون برابر الهایات کلیسا نیست. همین کلیسا، قرن‌ها از دشمنان اصلی همجنسگرایی بوده است. حال، در دنیایی مدرن که مرز نیست برای اشاعه اطلاعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، هم کاندوم و هم همجنس‌گرایی را جزو سانسورهای اجرا شده در نشر کتاب و رسانه داخل کشور می‌شناسد[25] ولی هم‌زمان، پاپ فرانسیس، همین امسال در موضوع همجنس‌گرایی می‌گوید:
«اگر شخصی همجنسگرا باشد و در جستجوی خدا باشد و خواسته و نیت خوبی داشته باشد، من چه کسی هستم که او را مورد قضاوت خود قرار دهم.» او در سفر برزیل خود، ادامه می‌دهد: «تعالیم کلیسای کاتولیک به خوبی ماجرا را توضیح می‌دهد: آن‌ها نباید به‌خاطر همجنسگرایی خود به حاشیه رانده شوند بلکه باید وارد جامعه شوند.»[26]
کشوری مانند ایران که در مبحث تغییر جنسیت توانایی گرفتن موضعی پیشتاز را داشته است، آن هم در زمانی که بسیاری از کشورهای اروپایی به گونه‌ای با این سوال دست به گریبان باقی مانده بودند و مخالفت‌هایی ابراز می‌کردند، حالا هم می‌تواند در بین تمام کشورهای اسلامی، با نگاهی معتدل‌تر، جزو اولین سرزمین‌ها باشد که موضوع حقوق دگرباشان جنسی را به عمل تبدیل کند.
هم‌اکنون بعید به‌نظر می‌رسد اما روزی خواهد رسید که مراجع اعظم شهر قم و نجف، حرف‌هایی مانند پاپ فرانسیس بزنند. همچنین روزی خواهد رسید تا مقاماتی مانند محمد جواد لاریجانی، در مقر سازمان ملل متحد حاضر شوند و حقوق همجنسگرایان ایرانی را به‌رسمیت بشناساند. تا آن زمان، مجال کافی است برای بحث. «مهرنامه» در سایت خود، راه را باز گذاشته است: بحث کنیم در سوژه همجنسگرایی. همین سایت در عین تمام منفی‌گرایی‌های نوشتارهای خود، تابو را شکسته است.
حالا می‌شود آشکارا مطالبی در موضوع همجنسگرایی جدا از سانسور گسترده و حاکم بر فرهنگ و اندیشه داخل ایران خواند. هر صحبتی، هر چقدر هم منفی باشد، درنهایت راه را هموار می‌کند برای علنی‌سازی و عرفی‌سازی بیشتر این موضوع.


[12] همجنسگرایی یک کلمه کلی در این مقاله است ولی علاوه بر همجنسگرایان مرد و زن – گی‌ها و لزبین‌ها – شامل بر دوجنس‌گرایان می‌شود و همچنین شامل بر اقلیت‌های جنسی مانند دوجنسه‌ها یا تراجنسی‌ها خواهد شد که الزاماً همجنسگرا نیستند اما حقوق‌شان در کنار حقوق همجنسگرایان در قوانین بین‌المللی بررسی می‌شود. در مقاله به‌جای کلمه جامع‌تر دگرباش جنسی، از همجنسگرایی استفاده شده است، چون سایت مهرخانه، این کلمه را برای نوشتن مقالات خود در کنار کلمه همجنسبازی استفاده کرده است و نویسنده نمی‌خواهد باعث گیجی خواننده شود.