Monday, November 06, 2017

کوین اسپیسی و خانه پوشالیِ سوءاستفاده‌های جنسی


همین گزارش را در صفحه دگرباش وب‌سایت رادیو زمانه بخوانید، هایپرلینک‌ها را در وب‌سایت زمانه آمده ولی در اینجا تکرار نشده

کوین اسپیسی، بازیگر آمریکایی که متهم شده به بازیگر دیگری زمانی که زیر ۱۸ سال سن داشته تعرض جنسی کرده است، همین هفته خبر داد که همجنس‌گراست. فغان فعال‌های دگرباشی جنسی در واکنش به این خبر بلند شد که نباید همجنس‌خواهی را موازی سوءاستفاده و تعرض جنسی از نوجشوانان کرد.
مطرح کردن موضوع  سوءاستفاده جنسی اسپیسی را آنتونی رَپ (هنرپیشه نقش پائول استامِتس در سری در حال پخش «پیشتازان فضا») شروع کرد. او گفت که زمانی که ۱۴ ساله بوده و پس از یک میهمانی در شهر نیویورک در دهه ۱۹۸۰، اسپیسی آن زمان ۲۶ ساله، مست به تختش آمده، بر بدن او نشسته و می‌خواسته او را به آمیزش اغوا کند.

همین کافی بود تا شبکه اینترنتی «نتفیلیکس» را به تفکر در پایان سریال محبوب «خانه پوشالی» (برنده دو جایزه گولدن گلوب و هفت اِمی) پس از پخش فصل ششم وادار کند.

ولی پیش از آنکه «نتفیلیکس» تصمیم بگیرد تا این سریال را سال آینده کنسل کند، یا اینکه همین‌الان اسپیسی را از بازی نقش فرانک اندروُود (سیاستمدار حیله‌باز و سپس رییس‌جمهور آمریکا را) بیرون بکشد، افراد دیگری هم جلو آمدند.چند هنرمند دگرباش جنسی در شبکه‌های اجتماعی یا به رسانه‌ها گفتند فقط رَپ نبود، اسپیسی می‌خواست ما را هم در نوجوانی اغوا کند.

کنشگران حقوق دگرباشان جنسی هم خشمگین شدند که اسپیسی بعد از این اتهام‌ها، موضوع همجنس‌گرا بودنش را مطرح کرده که از قبح اتهام‌ ایجاد رابطه جنسی با نوجوانان زیر ۱۸ سال (کاری که در قوانین بیشتر ایالات ها جرم است) بکاهد و احساس ترحم بخرد.

ولی ماجرا چیست؟ چرا فعال‌های دگرباشی جنسی از دست اسپیسی عصبانی هستند؟ اصلا چرا حالا پس از حدود سه دهه، این اتهام‌ها در رسانه‌ها پخش می‌شوند؟

درنهایت هم تفاوت همجنس‌خواهی و پدوفیلی در چیست و تجاوز، یا سوءاستفاده جنسی از کودکان زیر ۱۸ سال چطور در این میانه شکل می‌گیرد؟

برون‌آیی به شیوه فرانک آندروُود

فرانک آندروود، نقش اول سریال «خانه پوشالی» با بازی کون اسپیسی به جابه‌جایی حقیقت با قصه شهره است. آندروود قدم به قدم، واقعیت را نابود یا آن را خدشه‌ساز می‌کند تا بتواند بقیه رویدادها را برابر خواسته‌هایش ببینند.

در بیانیه کوتاهی که اسپیسی در واکنش به اتهام اغوای جنسی یک نوجوان در صفحه توئیترش منتشر کرده، مشابه رفتار کلاسیک اندروُوود را تکرار کرده است.

پاراگراف دوم بیانیه از این می‌گوید که افراد آشنا به زندگی خصوصی اسپیسی، می‌دانند او در طول عمرش هم با مردها و هم زن‌ها رابطه‌های احساسی و جنسی برقرار کرده است. او در ادامه می‌نویسد: «حالا تصمیم دارم (آشکارا) به عنوان یک مرد همجنس‌گرا زندگی کنم.»

البته، خبر برون‌آیی اسپیسی به دهه‌ها شایعه در موضوع گرایش جنسی او پایان داد و به سرعت نقل شبکه‌های اجتماعی شد.

ولی در گذر چند ساعت، در مورد پاراگراف نخست این بیانیه بیشتر از برون‌آیی اسپیسی بحث شد.

او به احترام و تحسین از رَپ یاد می‌کند، و می‌گوید از شنیدن روایت او از آن شب دهه هشتاد، وحشت‌زده شده است. چون چیزی از آن شب یادش نیست، «چون مال فراتر از ۳۰ سال پیش است. ولی اگر آن‌طور که او می‌گوید رفتار کرده باشم، یک عذرخواهی به او بدهکارم.»

اسپیسی می‌داند آن شب مست بوده، ولی می‌گوید به‌ خاطر ندارم چه شده است. درنهایت می‌گوید که برای احساس‌هایی که رَپ تمامی این سال‌ها تجربه کرده متاسف است.

خشم فعال‌های دگرباش

تیتر نوشته اُوون جونز در گاردین می‌گوید، «کوین اسپیسی، چطور جرات کردی؟ دروغ نادرستی در موضوع مردهای همجنس‌خواه را شعله‌ور ساختی.»

جونز البته در خشمش تنها نیست. چه در فرهنگ ایرانی و چه در فرهنگ غرب، دهه‌هاست تلاش می‌شود تا تفاوت مابین همجنس‌خواهی و پدوفیلی توضیح داده شود.

هرچند هنوز کم نیستند افراد لبریز از تنفر نسبت به رابطه با همجنس که هرگونه رابطه احساسی و عاطفی یک فرد را با «بچه‌بازی» یکسان می‌دانند.

وقتی چهره‌ای شهره در جامعه جهانی آشکارا در واکنش به مطرح شدن اتهامی در مورد علاقه جنسی او به نوجوانان می‌گوید همجنس‌گراست، به صورت غیرمستقیم موضوع گرایش جنسی به همجنس را به کلیشه کلاسیک «بچه‌بازی» به مفهوم سوءاستفاده‌ جنسی‌ از نوجوانان پیوند می‌زند – کلیشه‌ای که جامعه دگرباشان جنسی برای به چالش کشیدن آن تلاش کرده است.

جونز در گاردین می‌نویسد:

«کوین اسپیسی، چطور جرات کردی. یکی از کلیشه‌های کهنه علیه مردهای همجنس‌گرا و دوجنس‌گرا، خطر آنها برای کودکان است و اینکه این روابط را هم‌معنای بچه‌بازی (pederasts) و پدوفیلی (paedophiles) می‌شناسند.

این دروغ نادرست مدت‌هاست ابزاری در مجازات نظامند مردهای همجنس‌خواه و دوجنس‌گرا شده. برای همین هم بیانیه اسپیسی به کل پَست است.

او به تلاش برای ایجاد رابطه جنسی با آنتونی رَپ در آن زمان چهارده ساله، متهم شده. این برنده اسکار خاطره‌ای از آن رویداد را انکار می‌کند – و از این فرصت برای برون‌آیی سود می‌برد.»

من هم، ولی این مرتبه روایت مردها

برندگان اسکار، بعد از خدا، بیشتر از همه یک نفر تاکنون تشکر کرده‌اند: هاروی واین‌استین. سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده فیلم‌هایی که تاکنون نامزد و یا برنده ۳۰۰ اسکار شده‌اند.

او از غول‌های هالیوود بود و دهه‌های متمادی به سوءاستفاده جنسی از هنرپیشه‌های زن اغلب جوان دست می‌زد.

هرچند یک گزارش در «نیویورک‌تایمز» کافی بود تا فضای سنگین احاطه کرده این غول هالیوود را بشکند. در فاصله‌ای کوتاه، ده‌ها هنرمند روایت‌هایشان از رابطه‌های اجباری جنسی با او را بازگو کردند.

واین‌استاین کارش را از دست داد و حالا «شرکت واین‌استین» به دنبال نامی تازه است، ولی این مرتبه سقوط این غول هالیوود در دنیایی رخ می‌دهد که در آن شبکه‌های اجتماعی حرف نخست را می‌زنند.

هشتگ #me_too (که به فارسی «من_هم»، «من_نیز»، «من_هم_همین‌طور» ترجمه شده،) به ده‌ها زبان منتشر شد: افراد مختلف در شبکه اجتماعی‌شان می‌گفتند من هم، بدون آنکه روایت مشخصی را بازگو کنند.

آنها فقط می‌گفتند من هم تا بگویند که در معرض سوءاستفاده و تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند.

این هشتگ بیشتر توسط زنان استفاده می‌شد. ولی فضا تغییر کرد و مردان هم از تجربه‌های مشابه نوشتند. از جمله آنتونی رَپ که به سراغ رسانه‌ها رفت و از آنها خواست که روایت تعرض جنسی اسپیسی به او در نوجوانی‌اش را بازبگویند؛ تعرضی که زندگی‌اش را تغییر داد.

او تنها مردی نبود که اسپیسی سراغش رفته بود تا به آمیزش اغوایش کند. و آنچنان که اکنون هشتگ #me_too نشان می‌دهد، تعداد مردانی که در زندگی مورد تجاوز و تعرض جنسی قرار گرفته‌اند، کم نیست.

اتهام‌ها به کوین اسپیسی

در نوجوانی فرد، وقتی او به درک هویت جنسی‌اش می‌نشیند، می‌خواهد خودش را بفهمد و گرایش جنسی‌اش را درک کند، یک رابطه ناخواسته می‌تواند یک عمر بر او سنگینی کند.

سن درک هویت و گرایش جنسی الزاما برابر آنچه در قوانین کشورها از بلوغ می‌گویند نیست.

برخی افراد در نوجوانی و برخی در جوانی یا حتی میانسالی – یا بعضی در کهنسالی – قبول می‌کنند چه گرایشی دارند یا دارای چه هویت جنسی‌ای هستند.

ولی فشارهای بیرونی در میانه این فرآیند، می‌تواند زندگی یک فرد را برای عمری ویران کند.

مثال نام‌آشنایش در ادبیات داستانی روایت شخصیت اصلی رمان «ناتور دشت» جی. دی. سلینجر است، وقتی آشفته از زندگی‌اش به نیویورک آمده و سراغ معلمش می‌رود، به او اعتماد می‌کند و قبول می‌کند شب در خانه او بماند. نیمه شب گذشته ولی معلم مذکر سراغ کاناپه‌ای می‌آید که او بر آن خوابیده و شهوتی این نوجوان را نوازش می‌کند. اسپیسی بیشتر شبیه به همین را کرده بود – هرچند هنوز روایت‌های بیشتری از سوءاستفاده‌های جنسی‌اش منتشر می‌شوند.

یک مرد که نخواست نامش فاش بشود، به یک برنامه تلویزیونی شبکه بی‌بی‌سی گفت ۱۷ سالش بود که در دهه ۱۹۸۰، اسپیسی را پس از یک میهمانی یافت که می‌خواهد او را اغوا کند.

گفت قبول نکردم و بخواب رفتم. یک موقعی بیدار شدم و اسپیسی مرا به آغوش گرفته بود و بدنم را می‌مالاند.

تونی مونتانا، فیلمساز که اغلب فیلم کوتاه و مستند می‌سازد، می‌گوید در ۲۰۰۳ میلادی، وقتی در دهه بیست سالگی‌اش بود، اسپیسی در یک بار به آلت تناسلی‌اش چنگ زد و او را ناخواسته لمس کرد.

او می‌گوید تا شش ماه پس از این ماجرا، از این اتفاق رنج فراوانی برد و دچار بحران شده بود.

دنیل بیل، هنرپیشه، به روزنامه سان گفت در ۱۹ سالگی‌اش، اسپیسی شلوار از آلت تناسلی‌اش کنار زد و به او گفت «گنده‌اس، مگه نه؟» اسپیسی از دنیل بیل خواست که آلتش را لمس کند.

بعد بهش یک ساعت به ارزش ۵ هزار پوند انگلستان پیشنهاد داده تا فقط در سکوت تماشایش کند.

روبرتو چاوازوس، هنرپیشه و نویسنده، در فیس‌بوکش نوشت که مابین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵، وقتی اسپیسی مدیر هنری سالن نمایش اولد ویک در لندن بود، «مرتب بر هنرپیشه‌های جوان دام پهن می‌کرد.»

او ادامه داد، «به‌نظر تنها پیش نیاز  این بود که یک مذکر زیر ۳۰ سال باشی تا آقای اسپیسی حس آزادی کامل برای لمست داشته باشد.»

چاوازوس می‌گوید دو مرتبه از سوءاستفاده‌های جنسی اسپیسی به مدیرهای سالن شکایت کرده است، «ولی بقیه می‌ترسیدند حرفی بزنند.»

حالا مدیریت این سالن ۲۰۰ ساله نمایش از همکارهایش در سال‌های اخیر خواسته تا پیش بیایند و روایت‌هایشان را از سوءاستفاده‌های اسپیسی بگویند.

در تفاوت رابطه با همجنس و پدوفیلی

کشورهای مختلف، قوانین گوناگونی در زمینه سن بلوغ دارند که بر پایه آن، سن ازدواج یا سن رابطه جنسی را معرفی می‌کنند.

در بیشتر کشورها، سن قانونی رضایت بر رابطه جنسی مابین ۱۶ تا ۱۹ سال است.

رضایت بر رابطه جنسی یعنی اینکه دو نفر (یا چند نفر) که عاقل و بالغ هستند، بدون هیچ فشار بیرونی، آزادانه و بر پایه خواسته درونی‌شان با همدیگر رابطه احساسی و یا جنسی به شکلی که مناسب می‌دانند، برقرار کنند.

فعال‌های دگرباش جنسی وقتی صحبت از رابطه با همجنس می‌کنند، صحبت‌شان محدود به رابطه رضایتمندانه دو فرد عاقل و بالغ است.

یک نفر صد البته می‌تواند همجنس‌خواه باشد، ولی متجاوز هم باشد.

ولی آنچه در موضوع اسپیسی نگرانی خلق کرده، بسط این دروغ در جامعه است که اگر همجنس‌خواه باشی، متجاوز هم می‌شوی.

مثال ایرانی‌اش اینکه وقتی مقام‌های دولتی یا مذهبی ایرانی‌، دم از «همجنس‌بازی / ‌sodomite» می‌زنند و منظورشان رابطه ناخواسته، اجباری و بر پایه قلدری مابین دو نفر (یا چند نفر) همجنس است. بخصوص بر اجبار این رابطه بر کودکان می‌گویند. مثل آنچه اسپیسی بر جوانان و نوجوانان تحمیل کرده بود.

ولی وقتی فعال‌های دگرباش سخن از «همجنس‌گرایی» و یا «همجنس‌خواهی» دارند، کلام‌شان مربوط به فردی بالغ جنسی است که هویت و گرایش جنسی‌اش را درک کرده، حالا به رابطه‌های احساسی و جنسی بر اساس رضایت روی می‌آورد.

آیا این یعنی نوجوان‌ها و کودکان تا رسیدن به بلوغی کامل حق رابطه احساسی و یا جنسی ندارند؟

البته، در واقعیت آدم‌ها در سنین مختلف درگیر رابطه‌های احساسی و یا جنسی می‌شوند. بسته به اینکه هورمن‌های بدنشان چطور عمل کند، بلوغ ثانویه کی شکل بگیرد و جسم‌شان چه زمانی آماده باشد.

قوانین بیشتر کشورها، رابطه جنسی دو فرد نوجوان با همدیگر را برابر یک شرایط مشخص، مجاز می‌شناسند و از قاعده تجاوز و سوءاستفاده جنسی خارج می‌کنند. البته به شرطی که کوچک‌ترین قلدری، زور یا اجباری در بین نباشد.

در مقابل، در بیشتر کشورهای دمکراتیک، حتی تلاش برای رابطه با یک کودک یا نوجوان می‌توان فرد را به زندان محکوم کند. به همین دلیل است که کوین اسپیسی، به‌رغم آنکه هنرپیشه‌ای تواناست، این روزها دارد تلاش می‌کند که تا جایی که می‌تواند اتهام های مطرح شده را با این توجیه که فراموش کرده و زمان زیادی از ماجرا گذشته، توجیه کند.

وقت صحبت از سوءاستفاده و تجاوز جنسی

از برخی اتهام‌‌های وارده به اسپیسی دهه‌ها گذشته، این اثبات آنها در دادگاه را سخت می‌کند، بخصوص که پرونده‌ها اغلب «من گفتم او گفت / He said, he said» است، یعنی روایت یک طرف در مقابل روایت طرف دوم قرار می‌گیرد.

ولی مجازات یک متجاوز یک بخش ماجراست. بخشی دیگر صحبت و گفت‌وگوی آزادانه در جامعه از سوءاستفاده و تجاوز جنسی است.

صحبتی که به سوءاستفاده مردها از زن‌ها محدود نمی‌شود،‌ بلکه به افراد بالغ و نابالغی می‌رسد که در گذر زندگی‌شان، در معرض سوءاستفاده‌ها و تجاوزهای دیگران قرار گرفته‌اند.

افرادی که در معرض سوءاستفاده‌های اسپیسی قرار گرفته‌اند، حالا می‌توانند صحبت کنند و بگویند چه شد. از حق‌شان و جسم و روح‌شان بگویند  – اینکه چه بر تن‌شان و وجودشان رفته است.