Monday, July 21, 2008

رنگین کمان‌


رنگ اول – روی چشم‌هایم سنگین می‌شوی. چنگ می‌زنم به زمین. نفس‌ام بند می‌آید. برای یک لحظه فکر می‌کنم همه چیز از من فرار کرده است. همه چیز گریخته است. بدن‌ت سنگین است. می‌گویم آرام‌تر. می‌پرسی: اذیت شدی؟ می‌گویم: نه

رنگ دوم – خرید کردن یک هنر است. خرید کردن یک جی یک شادی. در‌به‌در دنبال یک ماگ (لیوان چینی گنده‌ی دسته دار می‌گشتم،) برای قهوه و چایی خوردن. دیشب یکی پیدا کردیم. کلی بالا پایین پریدم. توی مرکز به همه‌ی دوست‌هایم نشان دادم که چقدر خوشگل است. همه خنده‌شان گرفته بودم. آقای دوست می‌داند من جی هستم. کارهای عجیب و غریب‌م برایش کاملا طبیعی است. کنار تلفن می‌نشینیم وقت تلف کنیم همه‌ش بحث‌های جنسیتی راه می‌اندازد. همه‌ش می‌گوید شما جی‌ها و ما استریت‌ها ... کلی ماجرا داریم ماها. امروز چیزی بهم برخورده بود. گفت به تو چه، مشکلات دختر پسری مال ماهاست ... هی لج و لج‌بازی داریم با هم. یک جور طناب کشی. من از این طرف می‌کشم او از آن طرف. هی هم داریم می‌خندیم

رنگ سوم – دوستم اروپا زنده‌گی می‌کند. دانشگاه هم‌کلاس بودیم. فوق می‌خواند در جزیره. آن‌جا کلاس‌های ادبیات کوئیر را خوانده بود و کلی سر آن بحث می‌کرد. فهمید من جی هستم. کلی دوست شده باهام. دختر است. اینجا هم بود کلی رفیق بودیم با هم. چند روز پیش نشسته بودیم دو نفری از طریق یاهو چت می‌کردیم و پسرهای من‌جم را مقایسه می‌کردیم. دهنش آب افتاده بود. می‌گفت چه سایت جالبیه. یکی فرستادم برایش از جزیره. مامان بود. کلی بالا پایین پرید. کلی خندیدیم. خوش گذشت

رنگ چهارم – دست دوستم را گرفته بودم و توی بازار چرخ می‌خوردیم. دوستم ناز بود. یک پسر ورزشکار تقریبا هم‌ قد خودم با موهای کمی اشفته و نگاهی جدی که یک دفعه یک شوخی از یک جایی می‌پراند. راه می‌رفتیم و هی می‌گفت حالا این پاساژ. دخترهای توی مغازه‌ها را ازم نظر می‌خواست. نظر می‌دادم. همین طوری. دنبال کمربند می‌گشت و کفش. راه رفتیم. یک دفعه یکی زد پشتم. یکی از جی‌های بومی شهر. سلام کردم. تلفن دوستم زنگ زد. دوست جی تاپ پرسید: این دوست‌ت جی‌یه؟ خندیدم که نمی‌دانم. پرسید یعنی؟ خندیدم. دست‌هامان را می‌گفت قفل شده توی هم. مگر آدم باید جی باشد که دست‌ش را بگیری؟‌خندیدیم یک مقدار سر چیزهای معمولی

رنگ پنجم – کلی ایمیل‌های خوشگل برایم رسید. پست قبلی گفته بودم باهام ایمیل بازی کنید. ایمیل‌ها رسید. از جاهای مختلف ایران. از شمال غرب. شمال شرق. جنوب. تهران. کلی خوش می‌گذرد. همه‌ش جی‌میل‌ام را که می‌خواهم باز کنم کلی هوس‌ناک هستم. باز می‌کنم و ایمیل‌ها منتظرم هستند. دوست‌های جدید. دوست‌های قدیمی. حرف‌های تازه. توی یکی از اولین میل‌ها گفتم که دنبال باز کردن دریچه‌ها هستم. دوست جواب داد که اون هم. دریچه‌ها همین دور و بر هستند. یک کم سعی کنی ... باز می‌شوند

رنگ ششم – برق رفته. شب است. توی اتاق نشسته‌ایم و سه نفری حرف می‌زنیم. حرف می‌کشد به تصویری که من می‌بینم توی تاریکی. شلوار سفید نظامی یکی از بچه‌ها شده شبیه تصویر بدن یک آدم کوتوله. حرف می‌کشد به جن و روح و خیلی چیز‌های ترسناک دیگر. من یک کم می‌ترسم. توی بغل آقای دوست مچاله می‌شوم. نازم می‌کند. موهایم را ناز می‌کند. فکر می‌کنم دوست بودن با یک استریت عجیب است؟ خودم را شل می‌کنم. انگشت‌ش روی پیشانی‌ام می‌لغزد. لابد منتظر یکی از هوووم‌ها و اوهوووم‌های سکسی من بود. به قول خودش من همیشه توی حالتی از اورگاسم شناور هستم. توی موجی از خواسته‌ها و میل

رنگ هفتم – صبح از خواب بیدار می‌شوم. بدنم کوفته است. باز هم تنها خوابیده بودم. هنوز خوابم می‌آمد. کولر سرد کرده بود اتاق را. به قول من یخ‌چال. پاشدم تلوتلو خوردم رفتم بیرون. روی تخت‌ها پسرها خوابیده بودند. از کنارشان گذشتم. دیشب داشتم فکر می‌کردم زنده‌گی پسرانه‌ی پادگان. چقدر عادتی شده‌ام. عجیب است؟ مثل بقیه نباشی و با بقیه باشی؟ به قول چارلز بوکوفسکی تنها با بقیه. تنها با بقیه زنده‌گی می‌کنم. می‌خندم. خوش هستیم. خوش می‌گذرد. به تو چی؟ به تو هم خوش می‌گذرد؟‌ بستنی می‌خوری؟ من دلم یک بستنی قیفی گنده می‌خواد

عکس: از شماره‌ی چهارم مجله‌ی فرهنگ دزدیم. خیلی نقاشیه نازیه. بقیه‌ش را همان جا بخوانید

6 comments:

  1. Anonymous8:59 AM

    قاطی اون همه پسر تنها می خوابی؟؟؟ باید چند تا کلاس فشرده برات بذاریم

    ReplyDelete
  2. Anonymous1:56 PM

    لازم نیست هزار بار بنویسی که خیلی خوش می گذرد
    هم سرشت

    ReplyDelete
  3. Anonymous1:57 PM

    ha ha rami enghad az range sevomet khandidam ke nagu..yade un posti oftadam ke vaghti hamin hamkelasit mojriye jashn bud zadi..yadete? yadesh bekheir,...cheghad zood migzare!!! rasti man raftam tu khatte tarjomeye karat ha!! nagi nagofti :D chanta az dastanat ba lengo lagad shab miyan tu khabam o hey migan maro tarjome kon!! manam naazeshun mikonam...vali una harf halishun nist..mese khodet!
    bebein linke in sitaro hey goftam ye bar dige behem bede man asab masab nadaram haaaaaa....omidvaram alan ke mail bozamo baz mikonam ye mail az toye khing bashe va ella...

    ReplyDelete
  4. Anonymous3:08 PM

    رامتین جان این کسمشنگی که کامنت گذاشته اون بالا من نیستم اونو بردار
    من نمی دونم جای یه آدم گه مثل من کامنت گذاشتن چه حالی داره که این یارو همچین کرده
    یارو منو بی خیال شو هوی ی ی ی ی

    هم سرشت
    hamseresht@yahoo.com

    واسه حال دادن به اون یارو که جای من کامنت گذاشته از این به بعد کامنت هایی رو که می ذارم برات ایمیل هم می کنم اگه ایمیل ش نیومد بندازش دور

    ReplyDelete
  5. Anonymous1:21 AM

    هوی ملت من همسرشت اصلی هستم همونی که این خایه مال وبلاگ و ایمیلم تو مزایده برداشت. دیگه خودم برگشتم
    هم سرشت تو مرامش خایه مالی نیست هر جوری کیرش راست کرد کامنت میگذاره اگه کسشعر بنویسین من حرف حق می زنم
    هم سرشت
    hamsresht@yahoo.com

    ReplyDelete
  6. Anonymous7:33 PM

    سلام! من اتفاقي اينجا رو پيدا كردم ! جالب مي نويسين!

    ReplyDelete