Sunday, December 09, 2012

شعر شعار - قسمتِ دوم


از کابوس دو هزار و پانصد ساله‌ات بیدار می‌شوی به
نفس‌هایی از اعدام و جنگ و دود سرفه می‌کنی
از کابوس هزار و چهارصد ساله‌ات بیدار می‌شوی به
دست‌هایی آغشته‌ی اعتیاد و سکس و خودکشی لرزان
از کابوس سی و سه ساله‌ات بیدار می‌شوی به
انسان‌هایی تحتِ شکنجه‌ی کیهان
لبخند می‌زنی

از کابوس‌هایت محله‌های بیست و چند گانه به خود می‌لرزند و
سطح اضافه می‌کنند به سوگ‌واری ناآرامی‌هایت و
مرگ هنوز هم آرزویی است برای ثروت‌مندان شمال تا
زندگی هنوز هم آرزویی است در سرازیری‌های جنوب تا

می‌خواهی به کابوس... می‌لرزیم و تو
چشم‌هایت گرم می‌شوند
در مسیر امام‌ حسین‌ها تا آزادی‌هایت

No comments:

Post a Comment