گربه که شده بودم، از روی تخت پریدم پایین، بدنم را کش و قوس دادم و خیلی مغرور از در کانکس آمدم بیرون و نگاه کردم عصر بود. گفتم: میو. میو. خیلی فلسفی سرم را تکان دادم و رفتم روی سکوی بتنی ایوان مرکز نشستم و نسیم گرم عصر خیلی خوب بود، گفتم: میو. میو. بعد هم توی خودم جمع شدم و نگاهم خیره ماند، ثابت به روبه رو. جایی که نورهایی که شما آدم ها نمی بینید، به هم می پیوندند. خمیازه می کشم. دست هایم را لیس می زنم، بوی روباه را حس می کنم. آن طرف حیاط لانه دارد. بوی سمور را می شنوم. این طرف حیاط لانه دارد. بین قفس های فلزی یک سوراخ های خاصی هست که از بین ش رد می شوم. بعضی وقت ها، پادگان پر از سگ های گنده ی ترسو است. که می گویند: واق. واق. بدنم را لیس می زنم. دمم را خوب تمیز می کنم. سرم را بلند می کنم. از شما آدم ها هیچ کسی این جا نیست. می گویم: میو. میو. هیچ کسی اینجا نیست. هیچ کسی بغلم نمی کند. هیچ کسی نازم نمی کند. هیچ کسی من را نمی بوسد. از هیچ گربه ی دیگه یی اینجا خبری نیست. آدم ها هم اگر باشند، می گویند: پیشته. وقتی گربه شدم، گفتم: میو. میو. فقط گفتم: میو. میو
تیتر: نام یک هایکو از لنگستن هیوز که می گوید
صورت سرد
آرام رودخانه
از من یک بوسه می خواهد
napali paiin az ro takht
ReplyDeletezakhmi shi,samoreh por roo she!kosholoo
aval tarsidam!
ReplyDeletegoftam barash minevisam age bazam injuri benevisi, khodam miam mikoshamet...
badesh ama az gorbehe khosham umad.
This comment has been removed by the author.
Deleteنازی پیشی
ReplyDeleteye gorbeye hamele mishnasam ke kheili tanhas...lahjasham kheili scottishe!! age bekhay mitunam moarefitun konam!
ReplyDeleteسپاس و آفرین ایزد جهان آفرین راست. آن که اختران رخشان، به پرتو روشنی و پاکی او تابنده و چرخ گردان به خواست و فرمان او پاینده. آفریننده ای که پرستیدن اوست سزاور.
ReplyDeleteبا درود بر قوم آریا و آریایی ایران زمین:
ما از تاریخ برای عبرت و درس گرفتن از زندگی مطالعه و استفاده می نماییم و در قبال آن بعضی از روز ها را با نام همان تاریخ ثبت و ضبط می کنیم و با گذشت زمان این واقعه برای ما و بعد ما باقی می ماند و تاریخی برای آیندگان می شود. روز 24 تیر واقعه ای و به نظر من انقلابی علنی در ایران رخ داد، اعدام دو همجنسگرای آریای و برادران و دوستان ما در مشهد بود که توجه همگان را از داخل و بیرون به خود کشانید، فدایانی که اگر اکنون نبودند ما این آزادی قلیل را هم نداشتیم. چرا ما در تاریخ خود روزی را برای همجنسگرایان ایرانی اختصاص ندایم؟ چرا از ایام اجنبی برای روز همجنسگرای استفاده می کنیم؟ مگر ما از قوم آریایی نیستیم؟ مگر ما دارای تاریخ نیستیم؟ مگر ما رشادت های نداشتیم؟ مگر ما شهیدانی برای حفظ خاک خود و امنیتمان نداده ایم؟ مگر ما ایرانی نیستیم؟ اگر ایرانی هستی، اگر آریایی هستی، اگر وطن پرستی، اگر از این خشت و آب هستی و اگر همجنس گرایی، پس اکنون به کمک هم و یاری هم روز 24 تیر را روز همجنسگرایان ایرانی در تقویم ایرانی ثبت کنیم تا برای بعد ما هم روزی برای آزادی، روزی برای دفاع از حق و حقوق خود داشته باشیم تا آیندگان هم امیدوار گردند و آن را حفظ کنند و بدان قبل آنان هم افرادی بودند که همجنسگرا و دوجنسگرا بود هرچند در خفا. در این جا از تمامی دوستان و همکاران وبلاگ نویس و آرشام عزیز و ساقی قهرمان و سایرین دعوت می کنم و خواهشمندم که این مقاله رو در وبلاگشون درج کنند و به گوش سایرین برسونند؛ این روز متعلق به من یا فرد خواصی نیست این روز روز همجنسگرایان ایرانی است، این روز مال ماست. پس لحظه ای هم درنگ نکنید. به خاطر خودمون.
با تشکر مدیریت وبلاگ سامان
به امید این روز
برای کسب اطلاعات بیشتر و حمایت این روز لطفا این مقاله را در وبلاگ قرار دهید و از طریق آدرس زیر ما را اکیدا مطلع نمایید.
WWW.AphroditeBoy.Blogspot.Com
گربه؟
ReplyDeleteچه مظلوم و خوشگلی!
فقط می دانی؟
گربه نماد شیطان است؟
سلام
kheili delam vase pishye sookht ye joorai ehsase ham dardi kardam
ReplyDeleteآدم دلش گربگی می خواد
ReplyDelete...
بو رو حس می کنم
...
یه موقعی یه گربه دیده بودم:
"گربه ی نر ِ سیاه ِ زشت
پشمالو، ژولیده چاق
پیچ و تاب و لوندی"
این گربه تو هم انگار میل دوست داشته شدن داره اما کسیو پیدا نمی کنه
حرف و گفت و صوت را بر هم زنم
ReplyDeleteتا که بی این هر سه با تو دم زنم