ببینید، بین فاشیستها و کمونیستها هیچ شباهتی وجود نداشت، فقط یک تفاوت عمده داشتند. فاشیستها فکر میکردند که فقط یک نژاد برتر وجود دارد و باید بقیهی نژادها را یا تیرباران کرد یا چیزی هستند مثل گاو و اسب توی مزرعه. کمونیستها فکر میکردند فقط یک طبقهی پرولتریای برتر وجود دارد و بقیهی طبقههای اجتماعی را باید تیرباران کرد یا چیزی هستند مثل گاو و اسب توی مزرعه. برای فاشیستها یک چیزی وجود داشت به اسم پیشوا که مثل خدایان یونان باستان بود و آبجو مینوشید و الکل دوست نداشت و گوشت نمیخورد و گیاهخوار بود و روزی چهارده ساعت مثل سگ کار میکرد. بقیهی جامعه یا داشتند میجنگیدند یا شعبههایی از حزب بودند به اسم خانواده که یک گاو بعلاوهی یک گاو دیگر بود با یک گله بچه. کمونیستها یک رهبر حزب داشتند که خدا را هم خودش منصوب کرده بود و بقیهی جامعه یا عضو رسمی حزب بودند یا در کار خانوادهی بدون طبقهی اجتماعی بودند، یعنی یک گاو بعلاوهی یک گاو و یک گله بچه که توی خانهشان شبها به تراکتور سجده میکردند
الان شصت سال است فاشیستها از لحاظ سیاسی ترور شدهاند و حدود بیست سال است که کمونیستها هم تقریبا ترور شدهاند. حالا این وسط دعوا سر این شده که کدام یکیشان بیشتر کشتهاند. میگویند فاشیستها سر جمع مستقیم یا غیرمستقیم شصت میلیون و خوردهیی کشتهاند، البته هنوز هم دارند میشمارند. آن وسط کمونیستها شانه بالا میاندازند که فقط مائو سی میلیون نفر کشت و تازه استالین هم معلوم نیست چند تا بیست میلیون نفر کشت، بیست میلیون تا که توی جنگ کشت، بیست میلیون تا که توی سیبری کشت و بین راه سیبری هم کشت و یک سوم ملت را هم که با قحطی کشت. بعد شانه بالا میاندازند که فقط مائو هم سی میلیون نفر کشته بود. آه چقدر تاریخ مدرن کونی است
الان توی قرن بیستم دو تا موجود داریم، یکی کاپیتالیسم، دیگری متعصبهای کلهخر مذهبی که اسم مذهبهایشان با هم فرق میکند. این دو تا هیچ شباهتی به هم ندارند. فقط یک تفاوت عمده با هم دارند. کاپیتالیسم فکر میکند یک اقلیت پولدار شکمگندهی حاکم داریم که دولت را با پول درست میکنند و علم را میخرند و رسانه را میخرند و من و شما را هم میخرند و بعد هم میفروشند. بقیهی جامعه عبارت هستند از بلوکهای خانوادگی که از یک عدد گاو درست شدهاند بعلاوهی یک عدد گاو و دو عدد بچه، شاید یکی، شاید فوقاش سه تا. کاپیتالیسم فکر میکند گاوها باید شب قبل و بعد از خواب چند ساعت فکر کنند چند دلار توی این ماه برایشان مانده است. متعصبهای مذهبی هم که فرق نمیکند یهودی باشند یا طالبان باشند یا نئومسیحی یا هر چیز دیگری، فکر میکنند یک اقلیت حاکم وجود دارند که از طریق یک سیستم خاص که فقط خودشان بلند با خدا مستقیم مرتبط هستند و بقیهي جامعه موهبتهای خدا هستند در شکل یک عدد گاو بعلاوهی یک عدد گاو که هر چی خدا داد بچه دارند و فقیر هستند و برای هر روزشان یک برنامهی عبادت ریخته شده است، از بوق سگ تا نصفه شب و حتا توی خواب. حالا مثل یهودیها جلوی سنگ زانو بزنند یا مثل مسیحیها جلوی صلیب سنگی یا چوبی زانو بزنند یا چه فرقی میکند، جلوی یک چیزی زانو بزنند و به یک چیز دیگری فکر کنند. کاپیتالیسمها چند گونی بمب اتم دارند و نئومذهبیها هم منتظرند یک نفری به اسم موعود بیاید و یک بشکن بزند بقیهی آدمها خرخر کنند محو شوند و آنها هم صورتشان نورانی شود. بعدها هم قرار است تاریخدانهای فوق مدرن بحث کنند که کدامشان بیشتر کشتند و همین جوری این داستان ادامه دارد
...
همه اینها از کجا در میاد
ReplyDelete؟ از اینجا که آدم میخواد سرشو به یکی بسپاره، من و تو به بی اف مون، فاشیست و کمونیست و کاپیتالیست و مذهبی و ... به یه چیز دیگه.ا
بسییار مقاله ی جالبی است
ReplyDeleteبه زیبایی و با استفاده از یک طنز تلخ واقعیت های موجود در چامعه ی انسانی را بیان کرده است.
رامتین جان ماشالا استعدادهای شما اخیرا دارد یک به یک شکوفا می شود!