فراموشی
زندگی یک شب بزرگه. یک شب مزخرف گنده که توی تمام وجودت را پر میکنه از سایههای سرد و ترسناک. زندگی چرته. زندگی امیدوار بودن به یک دسته قرصه که همیشه در دسترس هست برای تمام کردن هر چرت و پرتی که مانده. زندگی کار کردن برای فراموشیه. زندگی پر کردن خودت از چیزهایی که دلت نمیخواهد، برای فراموش کردن چیزهایی که نداری. زندگی تکیه دادن پشت چشمهای بستهیی است که چیزی نمیبینند. هیچی نمیبینند. زندگی سپردن خودت به دست هدفون، سپردن خوت به دست سیگار، سپردن خودت به دست سکس ... سکسهایی که بیشترشان برایت هیچ لذتی ندارند. زندگی یعنی چی؟ حالت تهوع دارم. یک حالت تهوع بد و دلم میخواهد هر چیزی که هست را بالا بیاورم روی سر و دست و پای دنیا و یک نفس راحت بکشم. چرا وقتی دلت نمیخواهد باید به سفر بروی؟ چرا باید بیخودی هی سفرت را بلندتر کنی که برنگردی خانهیی که ... خانهیی که دیگر وجود ندارد. یک توهم است. یک خواب است. یک چیز خوشمزهی بیمزه است که درست هم نمیدانی چیست. خانه چیست؟ خانواده یعنی چی؟
رویا
آدمها شبها چه جوری میخوابند؟ استاد شما شبها وقتی از کلاسها و کافیشاپها و قرارها و رستورانها بر میگردید خانه چه جوری میخوابید؟ ساقی روی مبلاش چرت میزنه، جلوی یک کامپیوتر فسفسو. من توی تختام دراز میکشم و غلت میزنم و غلت میزنم و یک وقتی میخوابم و از صدای تلفن بیدار میشوم. آقای خاتمی شما شبها برای خوابیدن آرام بخش میخورید؟ بچه گرگ سفیدم آرام بخشهایش را سر ساعت با یادآوری موبایل سامسونگ خوشگلاش میخورد و توی خواب کابوسهای وحشتناکی میبیند. من قرصهای آرام بخشم را نمیخورم. من از دکترها متنفرم و همهاش توی مطب دکترها ولو هستم. من برای خودم دکتر نمیروم. حوصله ندارم من را ببندند به قرصهای آرام بخش و قرصهای قلب و قرصهای فشار خون و قرصهای خواب. نئوصهیونیستها شبها چه طوری میخوابند؟ آن بچههایی که روی موشکهایی که همین چند سال پیش به روی لبنان شلیک میشد، دعای مرگ مینوشتند، الان شبها چطور میخوابند؟ خانوم عبادی شما شبها برای خوابیدن آرام بخش میخورید؟ آقای اوباما شما شبها قبل از خواب موبایلتان را خاموش میکنید یا مثل لپتابتان همیشه روشن است؟ مامورهای منکرات شبها چه جوری میخوابند؟ مامورهای منکرات خواب دخترهایی را میبینند که جلویشان با گریه التماس میکردند؟ شهاب، تو همیشه موقع خواب این قدر لبخندهای ناز میزنی؟ همزاد سرش را که میگذارد روی بالشت میخوابد، یک جوری خندهدار. آدمها شبها چه جوری میخوابند؟ آدمها صبحها چه جوری بیدار میشوند؟ امروز هم غزه بمباران میشود. امروز هم گرگ سفید روزش را با آرام بخشهای قرمز و صورتی شروع میکند. امروز سهشنبه است
جاده
شعرهای آلن کینزبرگ را بر میدارم. خاکستر آبی را بر میدارم. شعرهای نصرت رحمانی را بر میدارم. شمارههای مجلهی حرفه هنرمند را بر میدارد. یک دو تا کتاب برمیدارم. سیدی دیکشنری باطنی را بر میدارم. سه تا دیویدی نرمافزار و فایل را بر میدارم. پرینت چند تا کتاب را بر میدارم. یک کم لباس بر میدارم. لوازم آرایشم را بر میدارم. هر سه تا شالگردنام را بر میدارم. چند تا لباس بر میدارم. امشب بلیط قطار دارم. امشب راهی سفر دوبارهیی میشوم، دور ایران. امشب توی قلبم یک عالمه تالاپ و تولوپ میشنوم. امشب حالم خوب نیست، حالت تهوع دارم. هفتههاست دلم میخواهد بالا بیاورم. همه چیز را. همه چیز را خیلی بد بالا بیاورم، پر سروصدا، بمب، بترکم. امشب میزنم به جاده
Haiku by Jack Kerouac
مه زرد
ماه بالای خانه
خانه ی ساکت روشن با نور لامپ
توضیح: عکس این پست مال کیا است که چند روز پیش وبلاگ «همهی من» را دیلیت کرد. کیا را دوست دارم. نوشتههایش، عکسهایش و صدایش که همیشه میخندد. کیا، میدانستی چقدر حسادت میکنم به خندههایت؟ بوس
نمره دیروزم
ReplyDelete9
بود
Man ham delam ye dele sir estefragh mikhahad
ReplyDeleteزندگی گذران لحظه ها با داداشی هست که حالت ازش به هم میخوره.داداشی که زندگی یک خانواده رو به گند کشیده
ReplyDeletewww.eshaareh.bloghaa.com
من آپم و به نوشته شما و وبلاگتون هم لینک دادم
اهه! مگه ما با هم شوخی داریم؟ من خندهدار میخوابم؟ مگه اصلا من همسن توام که با من شوخی میکنی؟ حالا دیگه منو با نئوصهیونیستها و مامورهای منکرات و خانم عبادی مقایسه میکنی؟
ReplyDeleteعجب روزگاریه