Saturday, August 02, 2008

گربه گرگی


ترسیدم. دم ام را تکان می دهم و آرام بین پاهایم جایش می دهم. می نشینم و با شانه های خم شده، بالای سرم را نگاه می کنم. خیابان شلوغ پر از آدم گنده های ترسناک. آرام می گویم؛ میو. دم ام را تکان می دهم. از وقتی گربه شدم فقط گفتم میو و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. آدم ها شروراند. آدم های شهر زده ی بی احساس فقط نگاه ت می کنند. پسر بچه های شر دنبال ت می کنند تا دم ت را بکشند. دخترها اول جیغ می کشند و بعد می خواهند امتحان کنند توی ماشین لباس شویی سفیدتر می شوی یا نه. وایتکس هم امتحان بکنند؟ هوووم؟ تو نمی دانی؟ دم ام را تکان می دهم و عصر است. آدم ها زود می خوابند. بعد یک دنیای تازه شروع می شود که مال خودمان است. به کسی هم ربطی ندارد. میو. میو



* * *



شب ها دنیا خوشگل می شود. کلی از آدم گنده ها می خوابند و همه چیز مال خودمان است. نسیم خنک می وزد و یک جوری خوش ت می آید. امشب هوا فوق العاده است. یک جوری عشقولانه قلبم تالاپ تالاپ می کند. دلم لیس می خواهد. همه چیز خوب است. ترس دور است. یک صدای ناله، یا یک زوزه، یک سگ، یا گرگ، یا روباه در دور دست هست. چه اهمیتی دارد؟ دور است. خیلی دور. می توانم با خیال راحت بالای یک دیوار خوشگل خوب بدنم را کش و قوس بدهم. بعد هم سر فرصت نقطه نقطه بدنم را لیس بزنم. بعد هم ولو شوم روی زمین و کلی نسیم خوشگل از رویم رد شود. بعد هم شاید بگویم: میو. میو



* * *



نزدیکی های صبح کشف ش کردم. پایین یک دیوار توی خودش گلوله شده بود. سگ بود یا ... خودش می گفت گرگ است. من که زیاد مطمئن نبودم. جایم بالای دیوار امن بود. ولو بودم و نسیم نازم می کرد و کلی حرف زدیم با هم. صدایش شبیه یکی از بهترین دوست هایم بود. خندید؛ با کمی سرفه. گفت صدای من شبیه یکی از بدترین دوست هایش است. خندیدم. مهم نبود. توی یک شب تنها هم صحبت چیز خوبی است. برای یک کم میو. میو



* * *



یکی از نازترین کارتن های دنیا «سگ گربه« است. یک سگ و گربه که به هم چسبیدن و کلی شنگول و منگول و حبه ی انگور هستند. هر بار که مهمان هستم پیش دوستم ولو می شویم جلوی تلویزیون و «سگ گربه« نگاه می کنیم و هرهر می خندیم. بعضی وقت ها هم حس شرارت یکی مان گل می کند. یک گاز گنده ی خوشمزه از یک جای ناز اون یکی می گیریم. حالا دارم فکر می کنم شاید بعدها بخواهیم یک «گربه گرگی« درست کنیم. این گرگه خیلی باحاله. دوستش دارم. تازه بلده بگه میو میو. بلده برایم شکل گربه اس ام اس کند. بلده خودش را ناز کند. توی وراجی ازم کم نمی یاره. هم شهری هم هست. هوس ناک شدم. یک میل شدید درونم هست برای رسیدن به یک گربه گرگی. خدا را چه دیدی. شاید هم یک نژاد جدید درست کردیم. چرا که نه. هوووم


2 comments:

  1. Anonymous9:38 AM

    میو میو....تو هم خوشگل و پیشی می نویسی. از گرگه بازم بگی ها

    میو میو...من و سالار هم لیس بازی و گاز بازیو دوس داریم

    میو میو.....از گرگه بازم بگی ها
    ;)

    ReplyDelete
  2. Anonymous11:24 AM

    ha ha gorbe sag..yadesh bekheyr che kartone nazi bud...
    bazi vaghta amalna hess mikonam tu in webloge por pesar kheili khonak dokhtar hastam!!!

    ReplyDelete