چند قطره خودکشی نافرجام
در جام شراب گذشتههایم
وقتی سر میکشم سر میکشم سر میکشیم
لحظهها را به ثانیهها
ثانیهها را به هیچها
و تا ته میشمارم تک به تک همهچیز را
در زندگی که لباسهایش را، خودش را، گوشهای رها کرده است
بیخیال باشد با چشمهایی بسته
بر کنارههای آینده
در انتظار تمام چیزهایی که دیگر اهمیتی نخواهند داشت
No comments:
Post a Comment