این مطلب ترجمه است، لینک انگلیسیاش مهم نیست، چون آنقدر تغییراش دادهام که تقریبا همهاش عوض شده است. در هر صورت، فقط برای خندهاش بخوانید. برای خنده که این روزها چقدر وحشتناک فراموش شده است. این روزها که گرد مرده همه جا پاشیده اند... رامتین
... وقتی میفهمی جی هستی که
یک – برای هر کدام از قرارهای پسرانهات، شورت مناسب را انتخاب میکنی و میپوشی و بعد هم دقیق جلوی آینهی تمام قد، همهی زوایای ممکن را چک میکنی درست باشند
دو – فرقهای اساسی حداقل بیست مدل مختلف ودکا، ویسکی و شراب را میدانی، میدانی در چه قراری چه مدل شرابی باید نوشید، باید برای کجا چه جور نوشیدنی هدیه برد، با چه نوشیدنی چه آهنگی گذاشت و چه جوری رقصید و همهی چیزهای مهم دیگر کلا میدانی
سه – اهمیت اساسی فرقهای خوب یا بد روشنایی اتاق را بلافاصله درک میکنی، وقتی کسی را به خانهات دعوت میکنی، همه چیز را درست سر جای خودشان قرار میدهی، البته این جای خودشان وابستگی کاملی دارد به کسی که دعوت کردهیی و برنامهیی که توی ذهنات ردیف کردهای
چهار – میتوانی وارد شلوغترین رستوران بشوی و از فاصلهی پنجاه متری تایپ خودت را بلافاصله شناسایی کنی و از فاصلهی پنجاه متری به راحتی میتوانی نظرش را جلب کنی. اگر بخواهی احتمالا امشب با هم شام خواهید خورد
پنج – میتوانی به یک زن بگویی از مایواش خوشات میآید و واقعا منظورت این باشد که از مایواش خوشات میآید، میتوانی با یک زن خرید بروی و زن واقعا نظر تو را در مورد هر چیزی بپرسد و واقعا منظورش این باشد که نظر تو چیست. کلا تو را برای خرید با خودشان میبرند و کلا نظرت را زیاد میپرسند
شش – بدون اینکه یک زن را شرمنده کنی میتوانی بهش بگویی که رژ لباش روی دندانهایش ماسیده، موهایش بهم ریخته یا باید آرایشاش را درست کند
هفت – هیچکسی به جز تو نیست که ببوسد و بعد راحت دربارهاش حرف بزند، البته در مورد کارهای دیگر هم تقریبا همینقدر راحت هستی
هشت – عکس لخت مردهایی که نمیشناسی را در خانهات داری و البته به جزعکس لخت مردهای ناشناس خانهات، این عکسها را روی کامپیوترت هم داری و روی موبایلات هم داری و روی ایمیلات هم داری و روی صفحههای منجم و فیسبوکات هم داری و... ببین، کلا از این عکسها زیاد داری
ده – برخلاف دوستهای زنات، توی کمد لباس مردها هم راحت کارت را میکنی، یعنی کلا یک فضای کوچک هفتاد و پنج سانت در هفتاد و پنج سانت بدون مزاحم کافیست تا رمانتیکترین اتفاقات تاریخ بشری تکرار شوند، از اول تا آخر
یازده – تو واقعا میفهمی چرا خدای مهربان لباسهای چسب، لباسهای چرم، شورت، تاپ و رنگبندی را آفریده است و البته تو کامل میفهمی چرای خدا مهربان نخواسته همهی دنیا استریپتیز کنند، بلاخره لباس چرم به هر کسی نمیآید
چهارده – تو فرقهای بین لاته، کاپوچینو، کافه لاته و ماکوچینو را میدانی و اگر هم فرقهای دقیقشان را ندانی، روش تهیهی حداقل نصفشان را یاد داری، یا اینکه حداقل از روی غریزه میفهمی چه وقتی باید نوشیدنی تلخ نوشید و چه وقتی شیرین و چه وقتی تند و اینها را با نور و موسیقی و طرف مقابلات مچ میکنی
پانزده – میدانی درست کی باید برگردی کسی را نگاه کنی، کی نباید برگردی کسی را نگاه کنی
شانزده – حیوانات خانگی تو همیشه نامهای خارقالعادهیی دارند. تاریخچهی کاملی از حیوانات خانگی خودت داری. خودت هم یک تاریخچهی کامل از گذشتهی حیوانی خودت داری. مثلا رامتین گربه است. خشایار بچه خفاش است و امیدرضا گرگ است
هفده – همه به جز تو میتوانند تایر ماشین را عوض کنند. تو احتمالا فرق انواع آچارها، واشرها، پیچها و میخها را هم نمیدانی
هجده – تو میدانی چطوری توجه گارسون رستوران را جلب کنی و میتوانی این کار را فقط با حرکت گوشهی لبات انجام بدهی
نوزده – فقط وقتی منظوری داشته باشی پلیاستر میپوشی، البته این اتفاق زیاد نمیافتد. اغلب خیلی راحت با چیزهای سادهتر میشود ماجرا را یک جوری تمام کرد
بیست – در هر لحظه میتوانی بگویی کدام مردی از اول تاریخ تا الان جی بوده است، البته این شاید در مورد فوتبالیستهای جی تاریخ صدق نکند
بیست و یک – تو دایی محبوب خواهرزادههایت هستی و عموی جادویی برادرزادههایت هستی و کسی هستی که با او به دختربازی و پسربازی میروند و کلی نکتههای مفید از تو یاد میگیرند
بیست و دو – تو مجبوری خانوادهات را خودت انتخاب کنی، توضیح لازم دارد؟
بیست و سه – تو با نگاه کردن به روش نوشیدن کسی میتوانی رفتار جنسی طرف و تواناییهایش را حدس بزنی، البته با توجه به طرز ایستادن، حالت انگشتها و نوع نگاهاش، اطلاعاتات را کامل میکنی
بیست و چهار – با یک لبخند میتوانی به طرفات بگویی که اصلا برایش جالب نیستی، نمونههای معمولیتر را با یک نگاه رد میکنی
بیست و پنج – هیچوقت توی مترو نخواهی مرد. کلا برای مرگات یک پروتوکل مفصل آماده کردهیی و همه چیز را طبق برنامه پیش خواهی برد
بیست و شش – با نزدیک شدن یک غول بدنساز از فاصلهی بیست متری، سر جایت خشک میشوی. نمونههای دیگر جی با نزدیک شدن یک توینک هجده ساله از فاصلهی سی متری در جا مجسمهیی خیس عرق میشوند
بیست و هفت – تو همیشه در هر چیزی یک نظری داری و اهمیت هم نمیدهی آن را بگویی یا نه، یا اینکه بگویی و کسی گوش بدهد یا نه
بیست و هشت – تو کتاب میخوانی، فیلم میبینی و میرقصی. تو میدانی چهجوری هدفمند و طبق برنامه لباس بپوشی. میدانی کی جایی بروی و کی از جایی خارج شوی. حداقل یک عکس قابشده از حیوان خانگیات داری. رفیق زنهایی هستی که هیچکسی هیچ چیز جالبی در آنها پیدا نمیکند. تو همیشه جذابترین کارتپستالها را انتخاب میکنی
بیست و نه – تو تنها کسی هستی که توی مهمانی بچههای دبیرستان بهتر از قیافهی دبیرستانات شدهیی
سی – تو اسم همهی فیلمهای تاریخ که در آنها یک مرد را کامل لخت نشان میدهند را میدانی و میتوانی در این زمینه یک کنفرانس مفصل هم بدهی
سی و یک – آخرین کاتالوگ لباس مردان جهان را همیشه داری ولی هیچوقت رویای این را نداری که مثل آدمهای آخرین کاتالوگ لباس مردان لباس بپوشی
... وقتی میفهمی جی هستی که
یک – برای هر کدام از قرارهای پسرانهات، شورت مناسب را انتخاب میکنی و میپوشی و بعد هم دقیق جلوی آینهی تمام قد، همهی زوایای ممکن را چک میکنی درست باشند
دو – فرقهای اساسی حداقل بیست مدل مختلف ودکا، ویسکی و شراب را میدانی، میدانی در چه قراری چه مدل شرابی باید نوشید، باید برای کجا چه جور نوشیدنی هدیه برد، با چه نوشیدنی چه آهنگی گذاشت و چه جوری رقصید و همهی چیزهای مهم دیگر کلا میدانی
سه – اهمیت اساسی فرقهای خوب یا بد روشنایی اتاق را بلافاصله درک میکنی، وقتی کسی را به خانهات دعوت میکنی، همه چیز را درست سر جای خودشان قرار میدهی، البته این جای خودشان وابستگی کاملی دارد به کسی که دعوت کردهیی و برنامهیی که توی ذهنات ردیف کردهای
چهار – میتوانی وارد شلوغترین رستوران بشوی و از فاصلهی پنجاه متری تایپ خودت را بلافاصله شناسایی کنی و از فاصلهی پنجاه متری به راحتی میتوانی نظرش را جلب کنی. اگر بخواهی احتمالا امشب با هم شام خواهید خورد
پنج – میتوانی به یک زن بگویی از مایواش خوشات میآید و واقعا منظورت این باشد که از مایواش خوشات میآید، میتوانی با یک زن خرید بروی و زن واقعا نظر تو را در مورد هر چیزی بپرسد و واقعا منظورش این باشد که نظر تو چیست. کلا تو را برای خرید با خودشان میبرند و کلا نظرت را زیاد میپرسند
شش – بدون اینکه یک زن را شرمنده کنی میتوانی بهش بگویی که رژ لباش روی دندانهایش ماسیده، موهایش بهم ریخته یا باید آرایشاش را درست کند
هفت – هیچکسی به جز تو نیست که ببوسد و بعد راحت دربارهاش حرف بزند، البته در مورد کارهای دیگر هم تقریبا همینقدر راحت هستی
هشت – عکس لخت مردهایی که نمیشناسی را در خانهات داری و البته به جزعکس لخت مردهای ناشناس خانهات، این عکسها را روی کامپیوترت هم داری و روی موبایلات هم داری و روی ایمیلات هم داری و روی صفحههای منجم و فیسبوکات هم داری و... ببین، کلا از این عکسها زیاد داری
ده – برخلاف دوستهای زنات، توی کمد لباس مردها هم راحت کارت را میکنی، یعنی کلا یک فضای کوچک هفتاد و پنج سانت در هفتاد و پنج سانت بدون مزاحم کافیست تا رمانتیکترین اتفاقات تاریخ بشری تکرار شوند، از اول تا آخر
یازده – تو واقعا میفهمی چرا خدای مهربان لباسهای چسب، لباسهای چرم، شورت، تاپ و رنگبندی را آفریده است و البته تو کامل میفهمی چرای خدا مهربان نخواسته همهی دنیا استریپتیز کنند، بلاخره لباس چرم به هر کسی نمیآید
چهارده – تو فرقهای بین لاته، کاپوچینو، کافه لاته و ماکوچینو را میدانی و اگر هم فرقهای دقیقشان را ندانی، روش تهیهی حداقل نصفشان را یاد داری، یا اینکه حداقل از روی غریزه میفهمی چه وقتی باید نوشیدنی تلخ نوشید و چه وقتی شیرین و چه وقتی تند و اینها را با نور و موسیقی و طرف مقابلات مچ میکنی
پانزده – میدانی درست کی باید برگردی کسی را نگاه کنی، کی نباید برگردی کسی را نگاه کنی
شانزده – حیوانات خانگی تو همیشه نامهای خارقالعادهیی دارند. تاریخچهی کاملی از حیوانات خانگی خودت داری. خودت هم یک تاریخچهی کامل از گذشتهی حیوانی خودت داری. مثلا رامتین گربه است. خشایار بچه خفاش است و امیدرضا گرگ است
هفده – همه به جز تو میتوانند تایر ماشین را عوض کنند. تو احتمالا فرق انواع آچارها، واشرها، پیچها و میخها را هم نمیدانی
هجده – تو میدانی چطوری توجه گارسون رستوران را جلب کنی و میتوانی این کار را فقط با حرکت گوشهی لبات انجام بدهی
نوزده – فقط وقتی منظوری داشته باشی پلیاستر میپوشی، البته این اتفاق زیاد نمیافتد. اغلب خیلی راحت با چیزهای سادهتر میشود ماجرا را یک جوری تمام کرد
بیست – در هر لحظه میتوانی بگویی کدام مردی از اول تاریخ تا الان جی بوده است، البته این شاید در مورد فوتبالیستهای جی تاریخ صدق نکند
بیست و یک – تو دایی محبوب خواهرزادههایت هستی و عموی جادویی برادرزادههایت هستی و کسی هستی که با او به دختربازی و پسربازی میروند و کلی نکتههای مفید از تو یاد میگیرند
بیست و دو – تو مجبوری خانوادهات را خودت انتخاب کنی، توضیح لازم دارد؟
بیست و سه – تو با نگاه کردن به روش نوشیدن کسی میتوانی رفتار جنسی طرف و تواناییهایش را حدس بزنی، البته با توجه به طرز ایستادن، حالت انگشتها و نوع نگاهاش، اطلاعاتات را کامل میکنی
بیست و چهار – با یک لبخند میتوانی به طرفات بگویی که اصلا برایش جالب نیستی، نمونههای معمولیتر را با یک نگاه رد میکنی
بیست و پنج – هیچوقت توی مترو نخواهی مرد. کلا برای مرگات یک پروتوکل مفصل آماده کردهیی و همه چیز را طبق برنامه پیش خواهی برد
بیست و شش – با نزدیک شدن یک غول بدنساز از فاصلهی بیست متری، سر جایت خشک میشوی. نمونههای دیگر جی با نزدیک شدن یک توینک هجده ساله از فاصلهی سی متری در جا مجسمهیی خیس عرق میشوند
بیست و هفت – تو همیشه در هر چیزی یک نظری داری و اهمیت هم نمیدهی آن را بگویی یا نه، یا اینکه بگویی و کسی گوش بدهد یا نه
بیست و هشت – تو کتاب میخوانی، فیلم میبینی و میرقصی. تو میدانی چهجوری هدفمند و طبق برنامه لباس بپوشی. میدانی کی جایی بروی و کی از جایی خارج شوی. حداقل یک عکس قابشده از حیوان خانگیات داری. رفیق زنهایی هستی که هیچکسی هیچ چیز جالبی در آنها پیدا نمیکند. تو همیشه جذابترین کارتپستالها را انتخاب میکنی
بیست و نه – تو تنها کسی هستی که توی مهمانی بچههای دبیرستان بهتر از قیافهی دبیرستانات شدهیی
سی – تو اسم همهی فیلمهای تاریخ که در آنها یک مرد را کامل لخت نشان میدهند را میدانی و میتوانی در این زمینه یک کنفرانس مفصل هم بدهی
سی و یک – آخرین کاتالوگ لباس مردان جهان را همیشه داری ولی هیچوقت رویای این را نداری که مثل آدمهای آخرین کاتالوگ لباس مردان لباس بپوشی
1-5-6-7-8
ReplyDeleteشاهکار بودن
-------------------
حالا که بعضیاشو خودت نوشتی، چرا هرچی که خودت نوشتی حکم "برای خویشتن نوشابه باز کردن" داره؟
ها؟ ای مغرور خودبین خوشخوشانک شو
!!!
بگو پس چرا من هر چی به محسن می گویم
ReplyDeleteنور خانه ات مشکل دارد و نور زرد اش زیاد است
می گوید نیست و گوش نمی گیرد
ماهی
خيلي خوب بود. حقايقي آموزنده براي استريتها
ReplyDeleteفكر كنم مورد بيست و پنج اختصاصا براي من نوشته شده
ظاهرا نه شما مترجم گرامی و نه نویسنده ی محترم مطلب هیچ چیز راجع به جماعت هوموسکشوال عزیز نمی دانید!
ReplyDeleteخوب بود و حال داد به جز تايتلش چون حالم از گفتن "جي" به جاي "گي" به هم مي خوره!!!!!
ReplyDeleteسلام
جالب بود.به نظر خودم ، منم حتما روباه هستم
ReplyDeletewww.eshaareh1.wordpress.com
سلام دوست من
ReplyDeleteیک نظر سنجی درباره رابطه پارتنری گذاشتم اگه دوست داشتی خوشحال میشم از نطرت آگاه بشم البته دوستان دیگه هم میخونن
مایل به تبادل لینک هم بودی بگو
[گل]