این یادداشت را دوست استریت من محمد نوشته است. دیشب برایم خواند و من هم رسما ازش پرسیدم: تو مطمئنی جی نیستی؟ ظاهرا که نیست. من قبلا هم امتحان کردم، نیست. درهر حال، از دید یک جی این یادداشت را بخوانید. محمد معتقد است نویسنده است و نویسنده باید بتواند هر حالتی را تصویر کند و این بار این شکلی خیالپردازی کرده. ممنون محمد، واقعا ممنون... رامتین
وقتی که خیار میخوری به من فکر کن
وقتی که موز میخوری به من فکر کن
وقتی که خم میشوی که چیزی را از روی زمین برداری به من فکر کن
وقتی که دور از چشم دیگران آهسته مقعدت را میخارانی به من فکر کن
وقتی که چک بانک را پشتنویسی میکنی به من فکر کن
وقتی که خودکار مرد ناشناسی را میگیری که چک بانک را پشتنویسی کنی به من فکر کن
وقتی که دور از چشم دیگران شلوارت را مرتب میکنی به من فکر کن
وقتی که شلوارت را در میآوری به من فکر کن
وقتی که عرق میکنی به من فکر کن
وقتی که دستهایت میلرزد به من فکر کن
وقتی که پس از مدتها صبر کردن ادرار میکنی به من فکر کن
وقتی که موهای زیر بغلت دارد دوباره در میآید به من فکر کن
وقتی که دلت میخواهد سر همه داد بزنی به من فکر کن
وقتی که خوابت میآید به من فکر کن
وقتی که با چاقوی میوهخوری انگشتات را میبری به من فکر کن
وقتی که خون انگشتت را مک میزنی به من فکر کن
وقتی که توی حمام هستی به من فکر کن
وقتی که خمیازه میکشی و دستات را جلوی دهانات نمیگیری به من فکر کن
وقتی که به کسی علامت میدهی به من فکر کن
وقتی که روی زمین غلت میزنی به من فکر کن
وقتی که تصمیم میگیری به من فکر کن
وقتی که تصمیمات را با مردهایی که میشناسی در میان میگذاری به من فکر کن
وقتی که به کسی اعتماد میکنی به من فکر کن
وقتی که سال تحویل میشود به من فکر کن
وقتی که به کارمند بانک سلام میکنی به من فکر کن
وقتی که زیپ شلوارت خراب میشود به من فکر کن
وقتی که چیزی را تصور میکنی به من فکر کن
وقتی که چیزی که نمیتوانی داشته باشی را تصور میکنی به من فکر کن
وقتی که پاهایت را روی هم میاندازی به من فکر کن
وقتی که سوار قطار میشوی به من فکر کن
وقتی که فرار میکنی به من فکر کن
وقتی که از دیگران عذرخواهی میکنی به من فکر کن
وقتی که دستمال کاغذی را بیرون میآوری به من فکر کن
وقتی که به اسلحه نگهبان بانک زیر چشمی نگاه میکنی به من فکر کن
وقتی که احساس بیمصرف بودن میکنی به من فکر کن
وقتی که زیر دوش ادرار میکنی به من فکر کن
وقتی که گریه میکنی به من فکر کن
وقتی که کاغذ از دستات میافتد به من فکر کن
وقتی که پاهایت را از هم باز میکنی به من فکر کن
وقتی که توی مهمانیهای خانوادگی دلت میگیرد به من فکر کن
وقتی که توی بانک چیزی را تصور میکنی به من فکر کن
وقتی که توی حمام چیزی را تصور میکنی به من فکر کن
وقتی که نمیخواهی مهمانی خانوادگی بعدی را تصور کنی به من فکر کن
وقتی که از دیگران باز هم عذرخواهی میکنی به من فکر کن
وقتی که به من فکر نمیکنی به من فکر کن
خیارت را پوست بکن و به من فکر کن
به من فکر کن
وقتی که خیار میخوری به من فکر کن
وقتی که موز میخوری به من فکر کن
وقتی که خم میشوی که چیزی را از روی زمین برداری به من فکر کن
وقتی که دور از چشم دیگران آهسته مقعدت را میخارانی به من فکر کن
وقتی که چک بانک را پشتنویسی میکنی به من فکر کن
وقتی که خودکار مرد ناشناسی را میگیری که چک بانک را پشتنویسی کنی به من فکر کن
وقتی که دور از چشم دیگران شلوارت را مرتب میکنی به من فکر کن
وقتی که شلوارت را در میآوری به من فکر کن
وقتی که عرق میکنی به من فکر کن
وقتی که دستهایت میلرزد به من فکر کن
وقتی که پس از مدتها صبر کردن ادرار میکنی به من فکر کن
وقتی که موهای زیر بغلت دارد دوباره در میآید به من فکر کن
وقتی که دلت میخواهد سر همه داد بزنی به من فکر کن
وقتی که خوابت میآید به من فکر کن
وقتی که با چاقوی میوهخوری انگشتات را میبری به من فکر کن
وقتی که خون انگشتت را مک میزنی به من فکر کن
وقتی که توی حمام هستی به من فکر کن
وقتی که خمیازه میکشی و دستات را جلوی دهانات نمیگیری به من فکر کن
وقتی که به کسی علامت میدهی به من فکر کن
وقتی که روی زمین غلت میزنی به من فکر کن
وقتی که تصمیم میگیری به من فکر کن
وقتی که تصمیمات را با مردهایی که میشناسی در میان میگذاری به من فکر کن
وقتی که به کسی اعتماد میکنی به من فکر کن
وقتی که سال تحویل میشود به من فکر کن
وقتی که به کارمند بانک سلام میکنی به من فکر کن
وقتی که زیپ شلوارت خراب میشود به من فکر کن
وقتی که چیزی را تصور میکنی به من فکر کن
وقتی که چیزی که نمیتوانی داشته باشی را تصور میکنی به من فکر کن
وقتی که پاهایت را روی هم میاندازی به من فکر کن
وقتی که سوار قطار میشوی به من فکر کن
وقتی که فرار میکنی به من فکر کن
وقتی که از دیگران عذرخواهی میکنی به من فکر کن
وقتی که دستمال کاغذی را بیرون میآوری به من فکر کن
وقتی که به اسلحه نگهبان بانک زیر چشمی نگاه میکنی به من فکر کن
وقتی که احساس بیمصرف بودن میکنی به من فکر کن
وقتی که زیر دوش ادرار میکنی به من فکر کن
وقتی که گریه میکنی به من فکر کن
وقتی که کاغذ از دستات میافتد به من فکر کن
وقتی که پاهایت را از هم باز میکنی به من فکر کن
وقتی که توی مهمانیهای خانوادگی دلت میگیرد به من فکر کن
وقتی که توی بانک چیزی را تصور میکنی به من فکر کن
وقتی که توی حمام چیزی را تصور میکنی به من فکر کن
وقتی که نمیخواهی مهمانی خانوادگی بعدی را تصور کنی به من فکر کن
وقتی که از دیگران باز هم عذرخواهی میکنی به من فکر کن
وقتی که به من فکر نمیکنی به من فکر کن
خیارت را پوست بکن و به من فکر کن
به من فکر کن
وقتی که خیار را در ماست رنده می کنم به تو فکر می کنم
ReplyDeleteوقتی موز را در بلندر ِ پر از شیر له می کنم به تو فکر می کنم
وقتی که الان دارم خمیازه میکشم به این فکر میکنم که کمبود خواب دارم.قشنگ بود.موفق باشی.
ReplyDeletewww.eshhaareh1.wordpress.com
خیلی آروم... با مقدمه.. جوری که زیاد شوکه نشه
ReplyDeleteبهش بگو اصلا استعداد نویسندگی نداره
پرستش به مستی ست در کیش مهر
ReplyDeleteبرونند زین حلقه
هشیارها
و نیز کسانیکه فکر می کنند که خیلی سرشان می شود.
کلا کسانیکه خیلی جدی می گیرند!
!!!دزدی کردیم
ReplyDeletehttp://havva12.persianblog.ir/post/159/
حالا مطمئنی که طرف گی نیست؟
ReplyDeleteیک دفعه دیگه هم امتان بکنی ضرری ندارد!
با وجود چنین پزشکانی شرم می کنم بگم پزشکم یا استریت
ReplyDeleteزیادی وقیحند
طفلی مریض های این آقا که هیچ امنیتی نخواهند داشت
بفرمایید با استریتیشان روان بخوانند شاید...!
مردم از خنده. طرف چه ذهن خلاقی داره
ReplyDeleteراستی یادش رفت بگه وقتی آمپول میزنی به من فکر کن :))
ReplyDeleteajab ke intor!!!!!ta hala injuri fekr nakarde budam!!!
ReplyDeletechera axe gorbe??? in hame heyvun hast! tarsnake!
ReplyDeleteیک سوأل اساسی ؟ : منظور از اینکه نوشتین طرف استریت هست یعنی چی ؟ من خیلی گشتم
ReplyDelete