Sunday, July 05, 2009

به من فکر کن


این یادداشت را دوست استریت من محمد نوشته است. دیشب برایم خواند و من هم رسما ازش پرسیدم: تو مطمئنی جی نیستی؟ ظاهرا که نیست. من قبلا هم امتحان کردم، نیست. درهر حال، از دید یک جی این یادداشت را بخوانید. محمد معتقد است نویسنده است و نویسنده باید بتواند هر حالتی را تصویر کند و این بار این شکلی خیال‌پردازی کرده. ممنون محمد، واقعا ممنون... رامتین


وقتی که خیار می‌خوری به من فکر کن
وقتی که موز می‌خوری به من فکر کن
وقتی که خم می‌شوی که چیزی را از روی زمین برداری به من فکر کن
وقتی که دور از چشم دیگران آهسته مقعدت را می‌خارانی به من فکر کن
وقتی که چک بانک را پشت‌نویسی می‌کنی به من فکر کن
وقتی که خودکار مرد ناشناسی را می‌گیری که چک بانک را پشت‌نویسی کنی به من فکر کن
وقتی که دور از چشم دیگران شلوارت را مرتب می‌کنی به من فکر کن
وقتی که شلوارت را در می‌آوری به من فکر کن
وقتی که عرق می‌کنی به من فکر کن
وقتی که دست‌هایت می‌لرزد به من فکر کن
وقتی که پس از مدت‌ها صبر کردن ادرار می‌کنی به من فکر کن
وقتی که موهای زیر بغلت دارد دوباره در می‌آید به من فکر کن
وقتی که دلت می‌خواهد سر همه داد بزنی به من فکر کن
وقتی که خوابت می‌آید به من فکر کن
وقتی که با چاقوی میوه‌خوری انگشت‌ات را می‌بری به من فکر کن
وقتی که خون انگشتت را مک می‌زنی به من فکر کن
وقتی که توی حمام هستی به من فکر کن
وقتی که خمیازه می‌کشی و دست‌ات را جلوی دهان‌ات نمی‌گیری به من فکر کن
وقتی که به کسی علامت می‌دهی به من فکر کن
وقتی که روی زمین غلت می‌زنی به من فکر کن
وقتی که تصمیم می‌گیری به من فکر کن
وقتی که تصمیم‌ات را با مردهایی که می‌شناسی در میان می‌گذاری به من فکر کن
وقتی که به کسی اعتماد می‌کنی به من فکر کن
وقتی که سال تحویل می‌شود به من فکر کن
وقتی که به کارمند بانک سلام می‌کنی به من فکر کن
وقتی که زیپ شلوارت خراب می‌شود به من فکر کن
وقتی که چیزی را تصور می‌کنی به من فکر کن
وقتی که چیزی که نمی‌توانی داشته باشی را تصور می‌کنی به من فکر کن
وقتی که پاهایت را روی هم می‌اندازی به من فکر کن
وقتی که سوار قطار می‌شوی به من فکر کن
وقتی که فرار می‌کنی به من فکر کن
وقتی که از دیگران عذرخواهی می‌کنی به من فکر کن
وقتی که دستمال کاغذی را بیرون می‌آوری به من فکر کن
وقتی که به اسلحه نگهبان بانک زیر چشمی نگاه می‌کنی به من فکر کن
وقتی که احساس بی‌مصرف بودن می‌کنی به من فکر کن
وقتی که زیر دوش ادرار می‌کنی به من فکر کن
وقتی که گریه می‌کنی به من فکر کن
وقتی که کاغذ از دست‌ات می‌افتد به من فکر کن
وقتی که پاهایت را از هم باز می‌کنی به من فکر کن
وقتی که توی مهمانی‌های خانوادگی دلت می‌گیرد به من فکر کن
وقتی که توی بانک چیزی را تصور می‌کنی به من فکر کن
وقتی که توی حمام چیزی را تصور می‌کنی به من فکر کن
وقتی که نمی‌خواهی مهمانی خانوادگی بعدی را تصور کنی به من فکر کن
وقتی که از دیگران باز هم عذرخواهی می‌کنی به من فکر کن
وقتی که به من فکر نمی‌کنی به من فکر کن
خیارت را پوست بکن و به من فکر کن
به من فکر کن

12 comments:

  1. وقتی که خیار را در ماست رنده می کنم به تو فکر می کنم
    وقتی موز را در بلندر ِ پر از شیر له می کنم به تو فکر می کنم

    ReplyDelete
  2. وقتی که الان دارم خمیازه میکشم به این فکر میکنم که کمبود خواب دارم.قشنگ بود.موفق باشی.
    www.eshhaareh1.wordpress.com

    ReplyDelete
  3. خیلی آروم... با مقدمه.. جوری که زیاد شوکه نشه
    بهش بگو اصلا استعداد نویسندگی نداره

    ReplyDelete
  4. پرستش به مستی ست در کیش مهر
    برونند زین حلقه
    هشیارها
    و نیز کسانیکه فکر می کنند که خیلی سرشان می شود.
    کلا کسانیکه خیلی جدی می گیرند!

    ReplyDelete
  5. !!!دزدی کردیم
    http://havva12.persianblog.ir/post/159/

    ReplyDelete
  6. حالا مطمئنی که طرف گی نیست؟
    یک دفعه دیگه هم امتان بکنی ضرری ندارد!

    ReplyDelete
  7. با وجود چنین پزشکانی شرم می کنم بگم پزشکم یا استریت
    زیادی وقیحند
    طفلی مریض های این آقا که هیچ امنیتی نخواهند داشت
    بفرمایید با استریتیشان روان بخوانند شاید...!

    ReplyDelete
  8. مردم از خنده. طرف چه ذهن خلاقی داره

    ReplyDelete
  9. راستی یادش رفت بگه وقتی آمپول میزنی به من فکر کن :))

    ReplyDelete
  10. ajab ke intor!!!!!ta hala injuri fekr nakarde budam!!!

    ReplyDelete
  11. sharareh11:02 PM

    chera axe gorbe??? in hame heyvun hast! tarsnake!

    ReplyDelete
  12. یک سوأل اساسی ؟ : منظور از اینکه نوشتین طرف استریت هست یعنی چی ؟ من خیلی گشتم

    ReplyDelete