وقتی هم به نگاه جنسی ناخواسته یک انسان بالغ به یک بچه فکر میکنم در ذهنم بلافاصله یک اتوبوس شلوغ در شهر مشهد شکل میگیرد و کلی آدم که تا ابد سر برگرداندهاند و به گوشهای دیگر خیره ماندهاند
واقعیت را بگویم، هرگز مورد تجاوز جنسی قرار نگرفتم، ولی سوءاستفاده جنسی را یک مرتبه تجربه کردم. در نوجوانیام، اولین مرتبه در سالهای دوران راهنمایی اجازه پیدا کردم تا تنهایی بیرون بروم. این یکی از بزرگترین موفقیتهایم هم رفتن به پارک ملت بود. اینکه پیاده یا سوار اتوبوس بروم، قدم بزنم و برگردم
یک روز بعد از ظهر تابستان، سوار اتوبوس شدم و بر روی صندلی نشستم. اتوبوس هم به تدریج شلوغتر شد. یک موقعی متوجه دو دست شدم که یکی بر پشتم پایین آمده است و دیگری بر سینهام قرار گرفته. خالکوبی روی دست را هم فراموش نمیکنم. مردی فراتر از پنجاه ساله توی یک اتوبوس شلوغ در یکی از مذهبیترین شهرهای ایران برای حدود ده دقیقه داشت مرا میمالید. حالا که سالها از آن روز گذشته، تنها چیزی که در خاطرم مانده، خالکوبی بر روی مچ دست اوست و آدمهایی که هیچی نگفتند، خیره به نقطهای دیگر نگاه کردند
میگویند آنچه در کودکی و نوجوانی بر سر آدم بیاید، طوری آدم درون را تغییر میدهد که به زحمت میتوان خیلیچیزها را دیگر از درون زدود. بعد از آن روز هم این تصویر در گذر سالها برایم باقی مانده: تو تنها هستی، هر اتفاقی که بیافتد، بقیه کمکت نمیکنند
برای من، آدمهای توی اتوبوس که ساکت باقی ماندند، بیشتر از مردی که مرا میمالاند، در آنچه اتفاق افتاد مقصر هستند. آنها ساکت باقی ماندند و اجازه دادند تا این اتفاق بیافتد. من نمیدانستم دارد چه میشود، ولی آنها به عنوان آدمهای عاقل و بالغ جامعه باید میدانستند. آنها باید میدانستند و باید جلوی این اتفاق را میگرفتند. ولی این کار را نکردند. آنها اجازه دادند تا آن مرد تا آنجا که دلش میخواهد مرا بمالد. آنها اجازه دادند تا او دستش را داخل پیراهن من فرو کند و بدنم را فشار بدهد. آنها فقط سر برگرداندند و به یک نقطه دیگر نگاه کردند
دو روز این فایل ورد روبهرویم باز بود تا عاقبت توانستم این خطوط را تایپ کنم. امروز به این فکر میکنم که چرا من نمیدانستم؟ چرا کسی در مورد سکس، هویت و گرایش جنسی و تمام موارد مرتبط به آن به من آموزش نداده بود؟ بگذارید سوال را طوری دیگر بپرسم: چرا خانواده، فامیل، دوستان و تمام آدمهای جامعه در مورد سکس آموزش ندیدهاند؟
امروز، نزدیک به دو دهه از آن روز گذشته است، ولی آیا واقعا چیزی عوض شده؟ به نظرم فقط اینترنت آمده و بدون اینکه روشهای مناسب آموزشی در جامعه نهادینه شده باشند، مجموعهای از دادههای درست را در کنار کلی چرت و پرت قرار داده و به خورد ما داده است
تا بدین حد که الان باید یک راهی پیدا کنیم تا آدمهای جامعه بدانند پورن، فیلم آموزش سکس نیست و اینکه نباید هر چیزی آدم در پورن دید، به تختخواب زندگیاش بیاورد. راستش را بگویم، فکر نمیکنم اگر من همینامروز یک پسربچه نوجوان بودم و در مشهد سوار اتوبوس میشدم، کسی عکسالعملی متفاوت از گذشته نسبت به مردی نشان میداد که داشت مرا میمالاند. البته احتمال این وجود دارد که یک نفر ویدیویی از این سوء استفاده جنسی بگیرد و در یک وبسایت یا شبکههای اجتماعی، آن را منتشر کند. ولی باور کنید، هیچی عوض نمیشود مگر اینکه بدانیم و اگر متوجه مشکلی شدیم، با صدای بلند اعتراض کنیم
یک لحظه لطفا چشمهایتان را ببندید و اگر در کل طول زندگیتان، نه خودتان متوجه حضور پدوفیلا در کودکی خودتان، خانواده، فامیل، دوستها و آشناهایتان نشدهاید، به این نتیجه برسید که یا خیلی غیر واقعی خوششانس هستید یا اینکه یک جای کار خیلی بد میلنگد. در بیشتر مواقع هم یک جای کار خیلی بد میلنگد. چون ما هم مثل آدمهای توی آن اتوبوس، نشانههای آشکار روبهرویمان را نادیده گرفتهایم و تا ابد به گوشهای دیگر سر برگرداندهاید و اجازه میدهیم یک انسان بالغ بدون اجازه یک انسان نابالغ را در معرض سوء استفاده و تجاوز جنسی قرار بدهد
مطلب خوبی نوشتی ... من هم یک مطلب بعنوان میهمان برای این وبلاگ نوشتم که هنوز منتشر نشده در مورد طلاق . خوشحال شدم که دیدم نوشتن رو کنار نذاشتی . مطالبت رو در سالهای قبل هم خوندم . امیدوارم امروز خوشحال تر و خوشبختر بوده باشی
ReplyDelete