دستیست که بر گردن یاری بوده است
سروده پرند شوشتری
انتشارات گیلگمیشان
پاییز 1392
کانادا، تورنتو
سروده پرند شوشتری
انتشارات گیلگمیشان
پاییز 1392
کانادا، تورنتو
...
نمیتوانم برایت شعر بنویسم
چون دوستات دارم
و میترسم
نمیتوانم بگویم که دوستات دارم
چون دوستات دارم و میترسم
شبها نمیخوابم روزها هم
میدانی که خواب اتفاق بدی ست
پس کار میکنم و کار میکنم بدون اینکه کار کنم
چون پول ندارم
و تو را دوست دارم
و تو را دوست دارم
شعر رو کامل خوندم
ReplyDeleteولی به نظرم چندان خوب نیومد
اول شک کردم شاید یه ترجمه ضعیف از شعری غیر فارسی باشه
ولی بعد دیدم اسم خود شاعر هم توی شعر اومده
راستش کمی شوکه شدم
محتوا خوب بود ولی خوب پرداخته نشده بود
جاهایی نامفهوم بود
انسجام نداشت
عبارات مشکل گرامری هم داشتن متاسفانه
نمی دونم شایدم من بد فهمیدم
یا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
ولی از نظر من شعر خوب و قوی ای نبود
یعنی تو کل کتاب این احساسو داری؟
Deleteتقریبا
Deleteروون ترین جاش همون قسمتیه که به عنوان تبلیغ توی وبلاگت گنجوندی
بازم میگم
فضایی که می خواسته بسازه زیبا بوده
ولی نتونسته خوب پرورشش بده
یادمه خاکسترهای آبی با اینکه ترجمه بود ولی عالی انجام شده بود
انگار که خودت سروده باشیش
واژه ها با وسواس خوبی انتخاب شده بود و فوق العاده روون و قابل فهم بود
و این شیوایی گفتار تو کل این شعر بلند ادامه داشت و انسجامشو از دست نمی داد
که واقعا کار سختیه
ولی این شعر با اینکه از تراوشات ذهنی خود نگارنده بود به نظر یه ترجمه ضعیف میومد
به هر حال از کسی که زبان مادریش فارسیه انتظار نگارش و پرداخت بهتری میره
شایدم من اشتباه می کنم ولی احساسم نسبت به این شعر خیلی مثبت نیست
دلم می خواد کارهای بهتر و قوی تری از ایشون بخونم
مدل فارسی پرند قطعاً متفاوته از چیزهایی که ما میخوانیم. من فکر نمیکنم این ضعف باشه بلکه خیلی دوست میدارم یک شاعر برای خودش یک زبان مخصوص خودش درست کرده باشه و توی اون زبان شعرش رو بنویسه و خب فاصله است بین کتاب اول و کتاب دوم و سوم و ... مهم اینه راه انتشار باز بشه و کتابها بیایند و نفسها کشیده بشه و شعرها نوشته بشه
Deleteمرسی کاوه، میبوسمت