گنجه (closet) به خلوت و فضای امن ساخته شده در حریم روانی و شخصی یک فرد متعلق به جامعه دگرباشان جنسی (خواه همجنسگرای مرد و یا زن، دوجنسگرا، تراجنسیتی یا ترنسجندر، میانجنسی، کوییر و غیره) گفته میشود که در آن او با خودش و معدود افرادی که از گرایش و یا هویت جنسیاش خبر دارند، راحت است. بیرون گنجه جایی است که فضای امن نیست و فرد دگرباش جنسی هنوز موضوع گرایش و یا هویت جنسیاش را برای دیگران آشکارسازی نکرده است.
ریشه این اصطلاح به قرن بیستم میلادی برمیگردد، وقتی به خصوص در نیمه دوم آن، این سنت در جامعه رنگینکمانی باب شد تا افراد به خانواده، دوستان، همکارها، همکلاسیها، خانواده و فامیل بگویند که چه هویت و یا گرایش جنسیای دارند.
بدین شکل، آدمهای این جامعه به دو بخش کلی تقسیم شدند: آنها که هنوز درون گنجه هستند، درب را بستهاند و نزدیکان و جامعه پیرامونی هم یا نمیدانند، یا به روی خودشان نمیآورند. آنهایی که بیرون گنجه هستند اما درب را باز کردهاند، بیرون زدهاند و گرایش جنسی و هویت جنسیتیشان برای بقیه آشکار کردهاند.
از اسکار وایلد تا هاروی میلک
از «شاهزاده غمگین» تا «چهره دوریان گری » اسکار وایلد، شاعر و داستاننویس ایرلندی، را هنوز هم بر پرده سینما و تلویزیون میتوان مشاهده کرد، ولی یکی از مشهورترین سخنرانهای زمانه، شهره میهمانیهای انگلستان و آمریکا، در انزوا، تبعید و اندوه در فرانسه درگذشت.
اسکار وایلد شاید یکی از اولین چهرههای جهان معاصر بود که دلنگران این نماند تا بقیه بدانند او با همجنس خودش هم میآمیزد. آنقدر هم در برونآیی از گنجه همهجنسگراییاش بیپروا بود که عاقبت یکی از اشرافزادههای بریتانیا او را به دادگاه خواند، چون میگفت پسرش را بیآبرو کرده است.
در آن زمان، در اواخر دوران ملکه ویکتوریا، رابطه با همجنس در بریتانیا مجازات زندان داشت و وایلد را در ابتدا به زندان انداختند. بعد از آزادیاش هم او را از خانه و کشورش تبعید کردند و گفتند هرگز به سرزمین مادریاش پا هم نگذارد تا زنده بماند.
هرچند این شروع موجی شد تا درب گنجهها باز بشود، افراد بیرون بیایند و بگویند: فقط وایلد نیست، من هم هستم.
از پزشکان مشهور اروپایی تا دیگر چهرههای فرهنگ، هنر و سیاست به تدریج خودشان را نشان بقیه دادند تا بگویند به وایلد ظلم کردید، ولی همه ما را که نمیتوانید حبس بکنید، چون زندگی اجتماعیتان در کل متوقف میشود.
البته موج اصلی آشکارا صحبت کردن از گنجهها و سپس بیرون زدن از آن را فعالهای حقوق دگرباشان جنسی در آمریکای شمالی و اروپای غربی، در نیمه دوم قرن بیستم میلادی شروع کردند. نماد این موج هم هاروی میلک است، بخصوص بعد از آنکه شان پن نقش او را در یک فیلم پرمخاطب به اسم «میلک» بازی کرد.
میلک اولین سیاستمدار امریکایی است که آشکارا همجنسگرا بود و در یک انتخابات محلی، توانست رای کافی از مردم بگیرد و یک سمت رسمی را کسب کند. او رودررو و در مبارزه با موج همجنسگرا هراسی، از همه خواست از گنجههایشان بیرون بزنند و اجازه ندهند قانونی رای مردم را کسب کند که زندگی افراد دارای رابطه با همجنس را در کالیفرنیا بشدت محدود میکرد.
میلک معتقد بود از یک آدم معمولی که قهوه بقیه را در یک روستا سرو میکند، تا پزشکی که مشهور به درمانهای خارقالعاده است، افراد جامعه دگرباشان جنسی همهجا هستند. در هر روستا، شهر و محلهای که نگاه بکنید هم هیچ فرقی نمیکند. همهجا در خفا افراد این جامعه پنهان هستند.
برای همین میلک و همراهانش معتقد بودند باید این افراد خودشان را به بقیه نشان بدهند، نقش اجتماعیشان را قبول کنند و کثریت خودشان را آشکار کنند تا بتوانند به حقوقی برابر دست پیدا کنند.
آنها بیراه هم نمیگفتند. مثالش مدیرعامل امروز شرکت اپل که از برجستهترین چهرههای تجارت معاصر است و آشکارا همجنسخواه است. در کنار او فهرست بلندبالایی از چهرههای برجسته هنر، سرگرمی و سیاست در کنار بزرگان علم، فرهنگ و حتی مذهب در بسیاری کشورها برونآیی کردهاند. آنها هر روز به جامعهشان یادآور میشوند که سرکوب اگر نباشد، انواع گستردهای از هویتها و گرایشهای جنسی واقعا دارند در هر گوشه و کنار ما زندگی میکنند.
انواع گنجه
همانطور که روحیات هر فرد متفاوت از دیگری است، گنجههای افراد هم متفاوت از همدیگر است. برای همین فهرست جامعی از انواع گنجه در دست نیست. ولی میشود فهرستهای کوچکی از محبوبترین انواع گنجه عرضه کرد.
این یکی از این فهرستهاست. البته این فهرست ترجمه یک متن معتبر منتشر شده در یک ژورنال علمی نیست، بلکه جمعآوری مثالهای مختلف مطرح و همچنین نمونههای مطرح در فرهنگ خیابان دگرباشان جنسی فارسی زبان است:
گنجه شیشهای:
به فردی گفته میشود که فکر میکند توی گنجه است، ولی همه عالم خبر دارند که او چه هویت و یا گرایش جنسیای دارد. به اصلاح میگویند طرف توی گنجه شیشهای زندگی میکند. مثلا دیوار دور خودش کشیده، ولی این دیوارها از جنس شیشهای هستند و بقیه همهچیز را آشکارا از ورای آن میبینند. شیشهها البته ممکن است کمی مات و کدر باشند یا اینکه شفاف واضح باشند.
گنجه بسیجی تسبیحی:
به گنجهای گفته میشود که با نمادهای مذهبی آراسته شده است. فرد درون آن هم تمایلات قوی مذهبی دارد؛ مرتب به معبد – خواه مسجد، کلیسا، کنیسه و غیره – میرود. در برنامههای عمومی با نمادهای آشکار مذهبی شرکت میکند و برای خودش یک پا واعظ است. شکلهای مختلف این گنجه به خصوص در کشورهایی مانند ایران باب هستند که اگر فرد چهره مذهبی داشته باشد، راحتتر میتواند باب دل خودش زندگی کند.
گنجه همجنسهراس درونی:
به فردی گفته میشود که در انکار واقعیت وجودیاش از آن طرف پشت بام افتاده باشد. بهجای اینکه خودش را تحت شرایط محیطی که در آن زندگی میکند قبول کند، تبدیل به آدم عصبی میشود که مرتب به بقیه گیر میدهد و گیرهایش لبریز از هراس از روابط همجنسخواهانه یا دیگر انواع گرایشها و هویتهای جنسی است.
گنجه خوشهیکلی:
به فردی گفته میشود که متمرکز ورزش میشود و با بدنی ورزیده خودش را به بقیه نشان میدهد، هرچند نمیگذارد هویت و یا گرایش جنسیاش آشکارا بشود.
این مدل گنجه بخصوص برای افرادی خوب است که دوست دارند بقیه را دید بزنند. ورزش کردن، حمام قبل و بعد آن، همچنین باشگاههایی که امکان شنا داشته باشند، فضای نظربازی را باز میکنند و همچنین امکانات کافی برای تماسهای پیشبینی نشده را عرضه میکنند.
گنجه خوشپوشی:
به افراد کمالگرایی گفته میشود که هویت و یا گرایش جنسیشان را نشان بقیه نمیدهند، ولی سبک فردیشان را چنان پروراندهاند که به هر کجا پا بگذارند، بقیه بلافاصله تفاوت را احساس میکنند. این سبک فردی هم بیشتر از همه در لباس، پوشش، عطر و مدل مو خودش را نشان میدهد.
گنجه بُکن محل:
به فردی گفته میشود که پنهانکاری هویت و گرایش جنسی خودش را به تعدد روابط جنسی بسط داده است. او برای اینکه به بقیه نشان ندهد در واقعیت چه جور آدمی است، در هوشیاری و مستی، با همه آدمهای ممکن رابطه جنسی دارد و به اصطلاح، بُکن محله شده است. تا بدانجا که بقیه برایشان سئوال هم پیش نمیآید که او چرا هم با جنس مخالف میخوابد، هم با جنس موافق میلاسد.
گنجه اشتراکی:
به حداقل دو فرد گفته میشود که هر دو به هویت و گرایش جنسی همدیگر مطلع هستند، ولی برای آنکه دهن مردم را ببندند، همچنین از فشارهای سنگین خانواده، جامعه و مذهب هم خلاص بشوند، با هم رابطه مصلحتی دارند.
به اصطلاح، یکی ریش آن یکی جلوی بقیه میشود. ممکن است این دو فرد با هم ازداوج هم کرده باشند، ولی در خفا هر کدام در گنجه خودشان و به راه خودشان، با دیگران میآمیزند و عشق میورزند.
گنجه مجازی:
به فردی گفته میشود که حتی ممکن است ازداوج سنتی مخالف هویت و یا گرایش جنسیاش داشته باشد، در واقعیت هم آدم معمولی جامعه باشد و نقشهای اجتماعیاش را کامل ادا میکند. ولی همهچیز در یک فضای امن مجازی بیرون میزند.
این گنجه فقط در اینترنت و در خفا و در مراقبت انواع نرمافزارهای مختلف ممکن میشود و بیشتر از همه هم برای افراد خیلی جوان یا خیلی مسن مرسوم است. هرچند پیش از برونآیی، در جامعه مدرن امروزی، همه افراد دورهای کوتاه یا بلند را توی این گنجه مجازی سپری میکنند.
گنجه معمولی:
همانند اتاق یک نفر، این گنجهای است برای یک فرد که به سلیقه خودش کارهایی در آن کرده. ولی در مقایسه با بقیه اتاقهای آدمهای دیگر دنیا، چندان به چشم نمیآید. در اینجا فرد با معمولی بودن، تفاوت خودش را پنهان نگه میدارد.
این مرسومترین مدل گنجه در سرتاسر دنیاست و بقیه مردم هم خیلی راحت متوجه نمیشوند که این یک اتاق نیست، بلکه یک گنجه است و یک نفر هم تویش قایم شده و برای خودش فضای امنی درست کرده است.
راههای خلق گنجه و بیرون زدن از آن
همانطور که هر انسانی به شکلهای مختلفی روحیاتش را رشد میدهد، گنجهها هم به شکلهای مختلف خلق میشوند. ولی چند گام کلی در تقریبا تمامی خلق گنجهها، حبس در آن و بیرون زدن از آن طی میشوند.
پرسش از خود:
فرد رنگینکمانی، اول از همه در هنگام خلق گنجه با خودش روبهرو میشود. از بچگیاش دور شده و به نوجوانیاش نزدیک میشود و کلی پرسش دارد که دادهها و روابط سنتی، مذهبی و مرسوم جامعه جوابگویش نیستند.
مثالش این سوال که آیا من همجنسخواه هستم؟ آیا من واقعا مرد یا واقعا زن هستم؟ اینها نشانه خیلی واضحی است که فرد احتمالا متفاوت از بقیه است و این سوالها، شروع شکلگیری گنجه میشود.
رو راستی با خود:
برای بعضیها خیلی سریع و برای برخی خیلی کند این مرحله طی میکنند. ولی چند ساعت طول بکشد یا چند دهه، فرد بالاخره با هویت و گرایش جنسی خودش کنار میآید و خودش، خویشتن را قبول میکند. در زمان قبولی خود است که گنجه هم کامل دور او شکل گرفته و فضای امنی مهیا میکند تا برای دل خودش باشد و با خویشتنش حسابی حال کند.
دعوت به درون گنجه:
فرد بعد از آنکه فضای اطرافش را سنجید و بخصوص در زمانه معاصر، از طریق اینترنت، اطلاعات کافی را کسب کرد است که به دنبال یافتن افراد دیگری میگردد تا آنها را به درون گنجه دعوت کند.
ممکن است یک فرد فامیل و خانواده باشد یا یک دوست صمیمی، فرد فقط میخواهد به او نشان بدهد که واقعا کیست. در اغلب مواقع، فرد فراتر از آشکارسازی، به دنبال روابط عاطفی و یا جنسی هم میگردد و با دعوت دیگران به درون گنجه، امیدوار است تا از یک بوسه ساده تا یک آمیزش جدی، گام به گام همهچیز را تجربه کند.
گشودن درب گنجه:
وقتی آدمهای مختلف به درون گنجه آمدند و رفتند، وقتی هم که فرد اطمینان حاصل کرد که اوضاع مناسب است، شرایط را دقیق سنجیده است و حالا وقتش شده، درب گنجه را باز میکند.
بعضی مواقع فقط به یک گروه اجتماعی، مثلا فقط خانواده یا فقط دوستان نزدیک یا فقط همکارها، بعضیوقتها هم آشکارسازی یک جا است. مثلا یک پست فیسبوکی که بگوید آره من هم دوجنسگرا هستم و خیلی هم از این وضعیت راضی و خوشحال و خجستهام.
البته در برخی موارد هم درب گنجه به زور لگد بقیه باز میشود. این به خصوص در مواردی پیش میآید که بقیه به عمد یا از روی سهو متوجه چیزی میشوند و درنهایت به قلدری، سوءاستفاده و تبعیض بر علیه فرد درون گنجه روی میآورند.
این بحث مفصلی است که در قسمتهای بعدی این مجموعه و در مطلب «برونآیی چیست؟» بیشتر در موردش صحبت خواهیم کرد.